loading...
متن مداحی و دانلود مداحی
admin بازدید : 693 دوشنبه 19 مهر 1395 نظرات (4)

*باید دلت رو دنبالم بیاری؛تا اینجا ابی عبدالله داشت نگاه میکرد؛خدا نیاره یه جوونی از یه بابایی یه چیزی بخواد بابا نتونه برآورده کنه؛اونم بعد از این همه عمر علی اکبر مگه چی میخواد؟اومد مقابل بابا ایستاد از سر و روش داره خون میریزه؛گفت:بابا تشنگی داره من رو از پا درمیاره؛نوشتند ابی عبدالله زبان در دهانش گذاشت؛یه معنیش این میتونه باشه:بابات از تو تشنه تره عزیزدلم؛روانش کرد به سمت میدان؛رجز خواند تا اینجایی که ابی عبدالله داره نگاه میکنه جوونش رو دوره کردند؛"فقطعوه بالسیوف اربابا اربا"صدای ناله ی جوونش بلند شد ابتا علیک منی السلام یعنی بابا منم رفتم،خداحافظ،ابی عبدالله با چه عجله ای خودش رو رسوند؛نگاه کرد دید جوونش رو دوره کردند؛این دوره کردن با اون موقعی که میزدند فرق داشت، داشتند غارت میکردند؛یکی داره جوشن از تن درمیاره؛این صحنه رو بابا دید از اسب پیاده شد؛میخواد دنبال جوانش بره به سمت عزیزش بره؛یه وقت همه ی لشگر دارن نگاه میکنند؛یه قدم برداشت؛زانوانش لرزید؛مرحوم شیخ حر میگه خورد زمین حسین؛رو زانو داره میره،چت شد؟صدا هلهله شنیدی؟! صدا خنده شنیدی؟تا حسین خورد زمین همه هلهله کردند*

عاقبت جان من از سینه به در می آید

بس که از جوشن تو پاره جگر می آید

*اینکه حسین صداش زد میخواست ببینه بچه ش نفس میکشه یا نه!صدا زد:ولدی علی،ولدی،ولدی،پسرم...برا اینکه مطمئن بشه صورت کنار صورتش آورد؛آینه مقابل صورت قرار داد؛گفت عزیزدلم!*

نکشیدی نفس و من نفسم بند آمد۲

بی تو عمر نفسم زود به سر می آید

به زمین ریختم از بس به زمین ریخته ای

*این عبارت رو مرحوم شیخ مفید تو ارشاد اورده:ابی عبدالله عباش رو گذاشت رو زمین؛هی علی اکبر جمع میکنه...تازه متوجه میشی چرا حسین زودتر از زینب آمد تازه سواره هم آمده بود اما زینب زودتر رسید"آخه وسط میدان هی از اسب پیاده میشد؛این عضو پسرمه؛چقدر علی اکبر تو راه افتاده بود*

به زمین ریختم از بس به زمین ریخته ای

چه کنم از لب مقراض خبر می آید

(وضع زخم سر تو دیدم و گفتم تنها

این چنین زخم عمیقی زتبر می آید)۲

وسط کف زدن و خنده  روی صورت تو

با فزع،اشک من از دیده ی  تر می آید

به سر دوش کدامین پدری غیر از من

سالها بردن تابوت پسر می آید

*یعنی کی باورم میشد عبایی که رو دوشم مینداختم تابوت پسرم بشه

آه ... حسین... حسین*

زندگی پای جوانی تو دادم، رفتی

تو نگفتی که چه بر روز پدر می آید

حق بده! خب شده انگشت نما خواهر من

*این همون عمته که وقتی میخواست سر قبر پیغمبر بره بابام سفارش میکرد،میگفت:حسین تو یه طرف باش،عباسم تو هم اون طرف باش؛حسنم تو هم جلو جلو برو؛نکنه کسی باشه نگاهش به قد و بالای دخترم بیفته،بیین عمت وسط میدان آمده،میان این همه حرامی آمده*

حق بده! خب شده انگشت نما خواهر من

اگر از پا پدر پیر تو در می آید

بردنت رو به حرم کار من و زینب نیست

سخت تر هست از اینکه به نظر می آید

*مرحوم شیخ میگه دوباره زینب دوید تا دید ابی عبدالله نمیتونه این بدن رو برداره،زینب رفت کمک آورد

جوانان بنی هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رساند*

عمه ات رفت بیارد کمک از اهل حرم

سر تشییع تو با چند نفر می آید

دلی که بیقراره تو آسمون کربلا  پر در میاره

گاهی میره تو میدون می بینه یه بابایی پریشون

کنار گل پرپرش، اکبرش زمین گیره

داره از غصه می میره

دیگه از زندگی سیره

صدا میزنه

جوانان بین هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رسانید

*جوونا اومدن ابی عبدالله عباش رو درآورد،رو زمین انداخت،شماها تشییع زیاد رفتید،دو نفر این ور دو نفر اون ور رو میگیرن،وقتی میخواستن بدن رو بردارن،ابی عبدالله فرمودند:صبر کنید؛دست نزنید؛اگه دست بزنید این بدن متلاشی میشه...

برا بار آخر صورتش رو گذاشت رو صورت جوونش"قتل الله قوم قتلوک"میوه ی دلم،پسرم...

امام صادق وقتی ازشون سوال کردند شیرین ترین لحظه برای بابا کدوم لحظه است؟فرمود اون لحظه ای که لباس دامادی میپوشه،با لباس دامادی جلوش راه میره؛سخت ترین لحظه برای بابا  چه لحظه ای است؟اون لحظه ای که میاد کنار بدن عزیزش زانو میزنه میگه بابا قرار بود تو خاک رو بدن من بریزی؛اشکاتو رو دست بگیر دستاتو بالا ببر:خدا به جوون امام حسین فرج امام زمان تعجیل بفرما.

  دانلود روضه


admin بازدید : 471 چهارشنبه 14 مهر 1395 نظرات (0)

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

در میان میکده ساغر به دردم میخورد 2

باده وقتی میشود کوثر به دردم میخورد

دستهای خالی ام خالی بماند بهتر است

اینکه هستم پیش تو نوکر به دردم میخورد

گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند ...2

پس محرم چشمهای تر ، به دردم میخورد

خوب میدانم که در تاریکی قبرم حسین

دستمال گریه ام آخر به دردم میخورد

*مرجع تقلید مرحوم مرعشی این دستمال مشکی و پیراهن مشکی رو با من دفن کنید،همه عالم بدونن من با همه علم و ...." نوکر حسینم ، کفنم پیراهن سیامه، یاد همه شهدا ....*

بیخیال نسخه های بی دوای این و آن

بوسه برشش گوشه ات بهتر به دردم میخورد

دخترت وقتی بخواهد خاک چادر پاره اش

بیشتر از کیسه های زر به دردم میخورد

دختر زهرا خودش زهراست ثابت میکنم

دستهای کوچکش محشر به دردم میخورد

گفت بابا از تمام یادگاری های تو

چادر و سجاده ی مادر به دردم میخورد

آستین پاره ام را نخ نما تر کرده اند

حرف سوغاتی شده معجر به دردم میخورد

قصد دارم که پذیرایی جانان بکنم

جان خود خرج پذیرایی مهمان بکنم

شهر را با قدمت پر ز بوی سیب کنم

هرچه آمد به سرم را همه تکذیب کنم

خبرش آمده پیشم

حرفهایی زده پر دردسرم کرده کسی

از گرفتاری از زخم و لگد گفته به تو

حرفهایی که نباید بزند گفته به تو

جان به قربان تو بابا نکند غم بخوری

ای جگر گوشه ی زهرا نکند غم بخوری

نکند که هرچه که او ساخته باور بکنی

پای این شایعه ها دیده ی خود تر بکنی

حال من خوبتر از خوب تنم بی درد است2

بی هوا مشت نخوردم دهنم بی درد است

چادر قیمتیم را به روی سر دارم

فکر معجر نکنی معجر بهتر دارم

*بابا*

هر زمان وقت غذا بود غذا میدادند

کاسه ای آب به دست اسرا میدادند

ناقه ی رفتنم از چهار طرف حایل داشت

حرف عریان شدنش را نزنی محمل داشت

به عمویم برسان،که سرو سامان دارم 2

لب من گرچه بریده است دندان دارم

*آخه بدجوری زد دختر سه ساله دندوناش شیریه ...*

گرچه جا ماندم از قافله مشکل حل شد

زود بخشید مرا زجر...

*زجر ملعون تا رسید بی مقدمه زدش گفت یه لشگر و معطل کردی ..." سر بابات تو زمین فرو رفته با نیزه حرکت نمیکنه هیچ ناقه ای حرکت نمیکنه تو میدونی چیکار کردی، گفت نزن من خواب بودم افتادم چرا میزنی*

زود بخشید مرا زجر همان جا حل شد

نکند فکر کنی ناقه زمینم زدو رفت

پا یا که دستی به رخم سیلی محکم زدو رفت

زجر در دور و برم نیست خیالت راحت

جای پا بر کمرم نیست خیالت راحت

  دانلود روضه

admin بازدید : 353 چهارشنبه 14 مهر 1395 نظرات (0)

سرم رفته از بس توی سر صداست۲

سرم رفته از بس سرم داد زدن

نگوکه چرا موم سفیده آخه

خودت رو یه لحظه بذار جای من

خواب دیدم که تنت رو زمین، نفس میزدی گلوتو برید۲

گریه کردم همون که زدت اومد منو زد موهامو کشید۲

)او میکشید و من میکشیدم...

او میدوید و من میدویدم...)۲]۲

خدا خواست که من مثل زهرا بشم

زیر کوله بار غمت تا بشم

*اما من یه حرفی دارم رقیه،نه! تو مثل زهرا نمیشی،آخه دیشب گفتم چنان سیلی به صورت ام کلثوم زدن...اما یه چیزی رو یقین دارم،ام کلثوم،رقیه،سُکینه،همه ی بی بی ها تو شام سیلی خوردند اما خوب شد گوشواره به گوشاشون نبود،آخه گوشواره ها رو غارت کرده بودند؛چون خود گوشواره آسیب و جراحت ایجاد میکنه خصوصا جایی که ضربه محکم باشه؛گفت:

ضربت دستی که از آن گوشواره بشکند

چون کند با صورتی که از برگ گل نازک تر است*

خدا خواست که من مثل زهرا بشم

زیر کوله بار غمت تا بشم

رمق تو تنم نیست عزیز دلم

ببخشم نمیشه به پات پا بشم

چندروزی هست میلرزه پاهام دیگه نمازام نشسته شده

افتادم من گمون بکنم که هردوتا پام شکسته شده

)من روی ناقه،از جا پریدم

او میدوید و من میدویدم)۲

کجا بودم حالا کجا اومدم!

تا رفتی دیگه دل به دریا زدم

تو اون قصه ی غارت خیمه ها

سرم رو شکستم که معجر ندم

بعد غارت ندیدی ما رو چه جور میبرن به زور طناب۲

بعد غارت ندیدی ما رو نگم که چی شد تو بزم شراب۲

با دست بسته،هر جا رسیدم

هر چی بگی از مردم شنیدم

*گفتن یتیمه گفتن خارجیه گفتن بابا نداره اما بابا همه به کنار فقط یه چیز..*

او میکشید و من میکشیدم

او میدوید و من میدویدم

*حالا دوتا کلمه هم از زبون زینب بگم*

او مینشست و من مینشستم

او روی سینه من در مقابل

او میدوید و من میدویدم

او سوی مقتل من سوی قاتل

او میکشید و من میکشیدم

او خنجر از کین من آه از دل

او مینشست

*کجا نشستی؟بلند شو؛پیغمبر این سینه رو میبوسید بلند شو! روی عرش نشستی بلند شو...این سینه حجت اللهِ بلند شو!*

او مینشست و من مینشستم

او روی سینه من در مقابل

او میبریدو...

*یه وقت آسمون سیاه شد؛عالم ناله زد؛صدای یه بی بی بلند شد:بُنیَّ... بُنیَّ... پسرم...حسین

  دانلود روضه

admin بازدید : 656 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

 درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز

چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز

آبرو دار بود هر که شود سایل یار

خوب یا بد همه از لطف گداییم هنوز

بارها توبه شکستیم به مافرصت داد

پر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز

تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم

همه مدیون امام و شهداییم هنوز

عمر رفت و دل ما زایر شش گوشه نشد

به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز

*ندیدنش یه درده اما دیدنش هزار درده شب جمعه است شب زیارتی مخصوصه اربابه هرکی میخواد با امام زمانش کربلا باشه آقاش امشب با مادرش فاطمه میاد کربلا آقا و مولاتو صدا بزن

یابن الحسن ..... یابن الحسن ....

ادب اقتضا میکنه امشب که مادرش فاطمه مهمان حرم حسینه،روضه رو از زبان این مادر بخوانیم «حبیبی و قرة عینی و ثمرة فؤادی» حسین ......

"أبكی على رأسك المقطوع،أم على بدنك المطروح"پسرم بر کدوم مصیبتت گریه کنم ؟!! آیا بر سر بریده ی بالا نیزه ات گریه کنم؟ یا بر اون بدن زخمی و عریانت گریه کنم؟ أم على نسائک الأُساری ..." حسین.....

بُنیّ قتلوک و من الماء منعوک ....

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد

مادری گفت حسین جان همه را بخشید

حسین جان ......

"السلام علیکم یا ائمه البقیع"

اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی،این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره" اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن،امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه"

 

دلم میخواد یه شب مدینه باشم

زائر اون شکسته سینه باشم

دلم میخواد پشت بقیع بشینم

قبر غریب مادر و ببینم

دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم

انتقام مادرمو بگیرم ...

تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد

همونجا که یاس مدینه پژمرد

میگن تو کوچه چادرش خاکی شد

رو صورتش یه لاله حکاکی شد

میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود

از اون خونه تا به کوچه عصاش بود

*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن

 و ابی عبدالله به خواهر کرد،خواهرخیلی مراقب یتیم برادرم باش،هرجا زینب میرفت این بچه یتیم و با خودش میبرد از صبح که خطبه خوند دل تو دل یتیم امام حسن نبود،مگه من چیم کمتر از بچه‌های عمه جانمه،مگه من از بچه‌های مسلم چیم کمه،عمو به همه ی اونا اجازه داد" چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا علقه ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه؛تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه،اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شدروضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین،یعنی امروز یه چشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی"خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً"یه لحظه خواست استراحت کنه یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد،مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه"این لباس عربی رو بالا زد ..." یا الله:تاسفیدی صدرالحسین نمایان شد"یه وقت دیدن حرمله زانو زد"آخ چنان با تیر سه شعبه ...

حسین ....

روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم،بزار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند،مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند،جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسنو تیر بارون کردند،چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین"دیگه نتونست طاقت بیاره"افتاد رو زمین،همه محاصره اش کردند دیگه نگم چطوری میزدنش،فقط همین قدر بگم از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه هل من مستغیث ..."باریک الله"تا زینب زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید بند دلش پاره شد اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه"دید آنچه را که نباید ببینه،دست یتیم امام حسن و گرفته یه لحظه دید همه داداش و محاصره کردن یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش،هی میگفت یا غیاث المستغیثین ...."تا دست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال،یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نزار بیاد اما اومد ...."وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند دستشو جلو آورد یازهرا..."این نوه ی تو خانم یاد اون روزیکه چهل نفر امامتو میبردن"دست یداللهی تو جلو آوردی آخ دیگه نگم چی شد" وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ ...یا زهرا

 
                            دانلود روضه قسمت اول

دانلود روضه قسمت دوم

 


admin بازدید : 392 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

روز فتح خیبر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دید بلال حبشی خانمی به نام صفیه رو داره از توی اسرا میاره،فریاد زد:بلال مگه خدا رحم رو از دلت برده؟عرض کرد:مگه چی شده؟فرمود:این زن داغدیده هست،توی کشته ها آشنا داره،شاید چشمش به یه عزیزش بیفته گفت:چشم یا رسول الله،اون زن خوشحال شد،گفت:این آقا چقدر مهربونه،حواسش به من هست،بعد که حضرت پرسید این کیه؟معرفی شد،این دختر یکی از بزرگان یهوده،فرمود: حواستون باشه در بین اسرا بعضی شئون ویژه دارند،اونیکه تو قومش عزیز بوده مواظب باشید خوار نشه،یا رسول الله به زینب خیلی احترام گذاشتند! چه کردند؟بعضی میگن:دستارو بستند،بعضی میگن به ردیف اسرا رو عوض آنکه مستقیم ببرند طرف ناقه ها یه نفر قهقهه زد،گفت:بذارید برن طرف کشته هاشون، یه ذره تماشا کنیم ببینیم چی میشه!همچین که قافله ی اسرا رسیدند به نزدیک گودال یه دفعه دیدند بی بی دو عالم داره به کشته ها نگاه میکنه،یادش اومد:

غرق خون،شد غروب

ذوالجناح سُم مکوب

این غروب آفتاب زینب است

آسمان در اضطراب زینب است

آمده زلزله،میکند هروله

فاطمه را صدا مزن،جان برادر۲

اینگونه دست وپا مزن جان برادر

*اومد تو گودال،حالا هی میخوره زمین، هی پا میشه،خاک پر از نیزه و شمشیر و تیره لا به لای نیزه ها هی میگه:*

گلی گم کرده ام میجویم اورا

به هر گل میرسم،میبویم اورا

گل من یک نشانی در بدن داشت

یکی پیراهن کهنه...

مگه یادم میره نشسته بود به روی سینت؟شمر روی سینه ات بنشسته بود...

هی میگفت:کجایی داداش؟یه وقت از یه حلقوم بریده دید یکی میگه"اخیَّ الیَّ"یه نگاهی کرد تویی برادر من؟تویی پسر مادر من؟!همه جای بدن رو نگاه کرد،دید یه جای سالم تو بدن برای بوسیدن نیست" یه دفعه دست برد زیر حلقوم، حلقوم بریده رو بالا آورد،لبا رو گذاشت رو بریدگیا..."

امام رضا فرمود:شمر با یک ضربه کار رو تموم نکرد،از ده ضربه تجاوز کرد به دوازده رسید... من میگم دونه دونه جای خنجرا رو بوسید" رو دوازدهمی از نفس افتاد... حالا سکینه رسیده... بابا معجرامونو بردن،بابا همه کتک خوردن، بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنند...

حسین...حسین...ای تشنه لب حسین

حسین... حسین... عشق زینب حسین حسین ..

دانلود روضه

admin بازدید : 346 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل،نعم المولی و نعم النصیر، استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه

 

 بالحجة الهی العفو...

 

"اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه،فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا"

بالحجة الهی العفو...

السلام علیک یا بقیة الله

تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم

آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم

شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان

آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم

روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت

دانه ی عشقی بکارم، خوشه ی  وصلی بچینم

چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر

تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم

جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها

کرده دل را قُلزُمِ خون همچو دامان زمینم

آهِ مادرها که فرزندانشان از دست رفته

گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم

غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک

می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم

با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را

همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم

آن یکی می گفت موسی مصلح دنیاست، آری

دیگری می گفت کو، آن عیسی گردون نشینم؟

و آن دگر می خواند بودا را به سوز و شور دیگر

دیگری می گفت کو آن رهبر صلح آفرینم؟

من نه عیسی و نه موسی و نه بودا بود فکرم

خواستم تا رهبری بالاتر از آن برگزینم

راه با پای ولایت بردم از گرداب حیرت

در کنار ساحل قرب خداوند مبینم

چشم دل بگشودم و دیدم مبارک خیمه ای را

نای وصل انداخت از هر تار و پود او طنینم

نورها زآن خیمه می تابید و من با خویش گفتم

یار در پیش من و من با غم هجران عجینم

دامن آن خیمه را بالا زدم با دست حیرت

چشم سر بستم، مگر با چشم دل او را ببینم

ناگهان دیدم جمالی را که تا صبح قیامت

هم ز وصفش عاجز و هم از نگاهش شرمگینم

غرق حیرت گشتم و گفتم خدایا صورت است این

یا که صورت آفرین دل برده از کف این چنینم؟

گرد ماه عارضش گردیدم و گفتم که هستی؟

ای اسیر تار زلفت گشته هوش و عقل و دینم

گفت من فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

نور چشم عسکری نجل امیرالمؤمنینم

من ز مادر، افتخار نسل شمعون الصفایم

و از پدر باشد نسب از شخص ختم المرسلینم

یوسف مصر وجودم، زیب بخش هست و بودم

گفته در قرآن درودم، ذات ربّ العالمینم

جسم ها را جان فزاید، روح ها را روح بخشد

می خورد بر هم چو لب های مسیحا آفرینم

حجّتم باب المرادم، مهدیم خیرالعبادم

عقل را عین الحیاتم، عشق را حقّ الیقینم

گوهر مکنون حق از سیزده دریای وحیم

بلکه خود دریای فیض سیزده دُرّ ثمینم

رهنمای موسی عمران به نیل و طور سینا

مقتدای عیسی مریم به چرخ چارمینم

صولت شیر خدا پیداست در ماه جمالم

نور ختم الانبیا می تابد از مُهر جبینم

انتقام خون مظلومان به تیغ ذوالفقارم

اقتدار قادر منّان به عزم راستینم

اشک زهرا از سپهر دیده ام ریزد چو باران

داغ محسن مانده چون آتش به قلب نازنینم

گه مدینه گه نجف گه کربلا گه کاظمینم

گه خراسان گه مِنا گریان آل طاهرینم

گه برای عمّه ام زینب برآرم ناله از دل

گه به یاد گردن مجروح زین العابدینم

شب که تاریک است و قبر فاطمه زائر ندارد

من کنار تربت گم گشته ی او می نشینم

ای خوش آن روزی که بهر دوستانم رخ نمایم

من که چون یوسف به چاه، غیبت کبری مَکینم

قرن ها بگذشته، باشد اشک تنهائی به چشمم

من که عالَم چون سلیمان است در تحت نگینم

چون برای انتقام خون زهرا تیغ گیرم

دوست دارم روی سیلی خورده ی او را ببینم

دوست دارم خون نحس قاتلان جدّخود را

آن قدر ریزم که دریا بگذرد از صدر زینم

 دوست دارم آن که سیلی زد به رخسار سکینه

بازویش از تن جدا گردد به تیغ آهنینم

دوست دارم تاروم از شامیان دون بپرسم

کز چه رو بستند دست عمّه ی زار و حزینم

دوست دارم گرد قبر مخفی اصغر بگردم

اشک ریزم در عزای آن عموی نازنینم

دوست دارم تا که در پائین پای قبر جدّم

خم شوم گلبوسه از قبر علی اکبر بچینم

تا شود نزدیک  شیعه روز موعود ظهورم

کن دعا با شیعیان بر درگه حیّ مبینم

"شاعر:استاد سازگار"

دانلود روضه


admin بازدید : 309 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

امشب مگه شب سوم نیست؟!مگه شب رقیه نیست؟! این حرفاچیه میزنی؟! معمولا روضه خونها اون روضه سخته  رو میزارن آخر؛اینهایی که گفتم پیش اون روضه سبکه*

صداهای پس ازاین لحظه راتاعصر عاشورا به ترتیب این چنین بشنو:

و اول ازهمه سوت صداهای هزاران تیررا

توی کمانهادر کمین بشنو

صدای چک چک شمشیر

صدای کودکی که گفت درخیمه چرا کرده عمویم دیر؟

صدا وقتی کشید در باد عمودخیمه رااز زیر

صدای خسته ی ارباب،هل من ناصرن

ذیل صدای گریه ی یک کودک بعدش صدای خوردن یک تیر

صدای بوسه ی خنجر

صدای خس خس حنجر

صدای یابنی یا غریب مادرِ مادر

صدای بوسه ی مادر؛صدای این غم دل چسب

صدای استخوانها؛صدای تلخ نعل اسب

(صدای هلهله، غارت،صدای کیسه ی لبریزاز خلخالهاو زیورآلات گران قیمت

صدای دست روی گردن طفلی

صدای تیزسیلی خوردن طفلی)۲

صدای گوشواره موقع کنده شدن ازگوش

صدای خس خس سخت نفس وقتی که طفلی میرودازهوش

*غریب کربلا حسین حسین ....

گوش بده گریه کن"گوش بده"ضجه بزن ..." گوش بده ناله بزن گوش بده" لطمه بزن گوش بده،هرکاری کنی حقه*

صدای گوشواره موقع کنده شدن ازگوش

صدای خس خس سخت نفس

وقتی که طفلی میرود ازهوش

صدای ممتد افتادن طفلی زناقه دربیابان وصدای زجر وقتی میفشارد دندان به دندان و‌ ...

صدای قرمزشلاق و روی پیکرزخمیِ بیجان و‌.‌.‌.

صدای گریه درکنج خرابه وقت خوابیدن

صدای خوردن سر بر زمین۳

و حس ترسیدن...

صدای بوسه های آبدار ازگونه ی خشک پدرچیدن

به شوق آمدن بی هوش شد،کم کم...

وبعدازاین صدای گریه اش خاموش شدکم کم...

شنیدن آخرین حسیست که ازکارمی افتد

واین گونه صدای پای بابایش که می آید

رقیه پیش بابا باکبودی هاش زهرا وار می افتد

حسین بن علی طفل رامیبیند و یاد درودیوار...

*حسین"تانفس داری نفس بگیروبگو، ریشه کنیِ هرچی دشمن شیعه هست" ریشه کنی هرکی نمیتونه رقیه ما راببینه"حسین..."گفتم برات،شنیدی، گریستی خودتو زدی"گفتم شنیدن میشود ماننددیدن امابا همه حرفا دوباره تحصیح میکنم برادر:شنیدن کی بود.... امان ازدل زینب،حسین....*

  دانلود روضه

admin بازدید : 319 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

صداگاهی برای گوش چون داروست۲

صداگاهی خودش ازگوشها سرمیرود دراستخوان،درپوست

بوی یاس و بوی عودو بوی دود

*امشب باحس شنواییتون کاردارم*

صداهم طعم دارد درمیان گوش یا گرمست یاسردست"

صدا هم جنس های مختلف دارد

صدا گاهی لطیف و گاه نامردست

صداهم رنگ داردنیلی و آبی وسرخ وگاه هم زردست

شنیدن بعد میبخشدبه فهمیدن

شنیدم بعد خواهد دادبر دیدن

اگردقت کنی امشب! یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهدشد

شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهدشد

ببند ای روضه خوان چشم و

فقط اینبارتمرین شنیدن کن

شنیدن رابرای مستمع ماننددیدن کن

*همیشه میکن شنیدن کی بود ماننددیدن اماامشب میخواهیم کاری کنیم شنیدن بشودماننددیدن*

صداهای زیادی میرسداز روضه ی امشب شب سوم

صداهایی که درآن هست خیلی ازصداها گم

صدای راه رفتنهای طفلی خُرد برصحرا

*شنیدین؟!دنبال این صدا روبگیربیا*

به دنبال صدا که راه می افتم

صدا بعداز شتابی تند هم می ایستد کم کم

ومیگردم ..."

*دنبال صدا آمدم صدای پای این نازدانه ابتدا تندباشتاب بعددیدم آرام شدایستاد،حالاصدای دوم*

صدای پرده ای که میرود برآستان خیمه ای بالا

*اینجابود که من خودم صاحب صدای این پاهاشنیدم و شناختم فهمیدم خانم سکینه هست پرده خیمه های بچه ها رو بالازده روزعاشورا*

صدای پا شتابش بیشتراز پیش میگردد

*باعجله واردخیمه ی بچه هاشد؛بچه ها به جهت انس وعلاقه ای که به بی بی سکینه خانم دارند،برای چندلحظه گل خنده رو لباشون پیداشد؛ گفتن حتما خبرخوش آورده؛ عموآب آورده"شماها همیشه یه سال اینجورین خیلی در مصیبت ها آقا امام حسین گرم وداغین مخصوصا دراین ایام دهه عاشورا من همه سعی ام اینه قدم قدم جلو بریم یه هو گُر نگیریم" بتونیم زیادگریه کنیم،زیادگریه کنیم"خیلی زیادگریه کنیم الان هزاردویست چندساله آقا ومولای ما، امام زمان،هرروزداره زارمیزنه هرروز داره گریه میکنه ناله میزنه برای جدغریبش" حسین جانم،بریم؟! چه خبربودتوخیمه؟!*

صدای پاشتابش بیشترشدازپیش2

صدای خنده های کودکانه باعث آرامشند نه باعث تشویش میگردد

صدای پای کودک میشود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک ..."

*رمق دیگه نیست*

صدای العطش ها هم بلندست ازدم این خیمه تا افلاک

صدابا بچه های خیمه میگوید:

عموعباس اگرکه رفت دیگربرنمیگردد

*منتظرآب نباش!*

شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سرنمیگردد

اگرتشنه اگربی تاب ...

آی بچه ها بیاییداز عمو دیگرنخواهیم آب

*دیگه کسی صحبت آب نکنه*

صداهای پس ازاین لحظه راتا عصر عاشورا به ترتیب این چنین بشنو:

*عباسو که زدن؛ازآب که دیگه خبری نبود،یکی یکی سروصداها زیاد شد*

صدای اول و اول ازهمه صوت صداهای هزاران تیررا توی کمانهادر کمین بشنو

صدای چَک چَک شمشیر

صدای کودکی که گفت درخیمه چرا کرده عمویم دیر

صداوقتی کشید ارباب عمودخیمه رااززیر

صدای خسته ی ارباب؛هل من ناصر ؟؟

ذیل صدای گریه یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر

صدای بوسه ی خنجر

صدای خس خس حنجر

 صدای یابنیَّ یاغریب مادرِ مادر...

  دانلود روضه

admin بازدید : 337 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ

قربون اسمت..."قربون لقبت" دیگه نزدیک کربلا دارن میشن ..."خوش به حال اونایی که فدای تو شدن،خوش به حال اونایی که جون دادن تو راه تو ...." خوش به حال اونایی که آخرین کلامشون وقتی تو خون غلتیدن یا اباعبدالله ...."

بوی حزن و غصه و اندوه و آه

میرسد از کاروانی بین راه

میدهد پیغام هر زنگ جرس

میشود این قافله بی یار و کس

پر شده این همهمه در عالمین

میرود تا قتلگاه خود حسین

لشگر خون خدا در راه بود

عالمی مبهوت ثارالله بود

ای فدای غربت این کاروان

همره او کودک و پیر و جوان

خواهری با عزت و با احترام

در امان از اهل کوفه اهل شام

شیرمردان جوان با اقتدار

گرد بانوی حرم پروانه وار

نازدانه دختری بس خنده رو

گاه در آغوش بابا گه عمو ....

بانویی پیوسته در راز و نیاز

در بغل شش ماهه اش در خواب ناز

میرود منزل به منزل قافله

با صلابت با صفا با حوصله ...

هست پیشاپیش این صید و کمند

پرچم ماه بنی هاشم بلند

آه از آن روزی که پرچم را زدند

مشک و چشم و دست عالم را زدند

آه از آن روزی که گرز آهنین

کرد ماه خیمه را نقش زمین

بعد از این آقا در آن صحرای غم

خود به خود پاشید این لشکر بهم

چونکه شد کار علمدارش تمام

تا کمر خم شد ، قد سرو امام

ساعتی نگذشت ناگه یک سپاه

ریختند از هر طرف در قتلگاه

شاه دین افتاد زیر دست و پا

ناطق قرآن شکار اشقیا

راه مقتل شد به راه نیزه طی

شد سر سالار زینب  روی نی

وای غارت شد ز تن پیراهنش

خواهرش رخت اسیری بر تنش

))ذکر حسین ذکر الله

حب حسین حب الله

سلم لمن سالمکم یا اباعبدالله)) 2

  دانلود مداحی

admin بازدید : 218 شنبه 10 مهر 1395 نظرات (0)

اینکه اینقدرتماشادارد

*خداروشکر،ای قاسم جان،خدارو شکر که ما به شب ششم رسیدیم،امشب تورودیدیم حضرت قاسم ای سیزده ساله امام حسن*

اینکه اینقدرتماشادارد

به رگش خون علی رادارد

مجتبی آمده تصویرشود

به حسن رفته،تماشادارد

گیسوانی که زده شانه،حسین

هرقدردل ببردجادارد

شاه آمده است بدرقه اش

تاببیندکه بابا دارد

نیست پایش به رکاب ازبسکه،

میل پرواز به بالادارد

چشم بد دور، به بازوبندش

ریشه ی چادرزهرا دارد

نوجوان است،ودعایی بر لب

پشت او زینب کبری دارد

نوجوان است،ولی وقت نبرد

پای هر ضربه اش امضا دارد

رجزی خواند همه فهمیدند

بعداز این معرکه،آقا دارد

شکل رزمش چقدرپیچیده است

شیوه حضرت سقا دارد

قبضه ی تیغ،که میچرخاند

آذرخشیست که میسوزاند

*خدایا ازاین همه رگ غیرت حضرت قاسم تو جوون ماها جاری کن امشب*

شور در پهنه ی صحرا انداخت

موج بر سینه دریا انداخت

یک هماورد ندارد بس که

هیبتش لرزه به صحرا انداخت

باد،تابند نقابش وا کرد

پرده از محشر کبری انداخت

عاقبت ازرق شامی آمد

روبه قاسم نظری تا انداخت

چار فرزند به میدان آورد

دو طرف رابه تقلا انداخت

همه جا بود سکوتی سهمگین

کربلا چشم به آنجا انداخت

دست پرورده ی عباس

نظرتاکه بر قامت آنها انداخت

چهار فرزند حرامی راباضربه ای

یک به یک از پا انداخت

اولین چرخش تیغش ازتن

سرشان رابه ثریا انداخت

نوبت ازرق شد و باز

*وقتی اومد به میدان،یا یه خورده برگردم به عقب تر،روضمو امشب این طوری بخونم یا امام حسن توهم لذت میبری از اینکه این بچه رو این طوری پرورش دادی"شب عاشوراهمه بلند شدند جلو ابی عبدالله اظهار محبت کردند ، اظهار وفاداری کردند زهیرگفت:حسین جان هفتاد بار مرابکشند بسوزانند، خاکسترموبه باد بدند دست ازتو نمیکشم، حبیب یه جوری،بریر،مسلم بن عوسجه همه یک به یک،عباس علیه السلام همینطور،یه وقت دیدندروپاهاش بلند شد روپنجه ی پاشم بلند شد میخواست قدوقوارشو نشون عمو بده صدا زد؛عموجان منم فردا کشته میشم

منم به این فیض میرسم یانه؟!ابی عبدالله میخواد به همه اعلام کنه بچه های حسین چه جوری تربیت شدند"

گفت عموجان اول به من بگوببینم مرگ درنظرتو چگونه است؟تو ذائقه ات چه جوری نشسته بلافاصله"احلی من العسل"شیرین تر ازعسل مردن برای تو"

(چقدر کیف داره برای امام حسین آدم بمیره،چقد لذت داره آدم برای امام حسین فدابشه،بچه ها این شب و روزا از خدابخوایین همین شعاری که اول جلسه میخونیم،نام توآرزومه حسین جان) گفت:قاسم انقدربرات بگم فردا توروبه بلای عظیمی میکشن"-هیچکی نفهمیدبلای عظیم منظور ابی عبدالله چی بوده!-صبح نبردشد اصحاب رفتند،ازبنی هاشم علی اکبررفت،دیدندتوخیمه بی قراری میکنه،اومد خدمت ابی عبدالله، گفت: عموجان صدای غربتتوشنیدم میخوام برم جون برات بدم عزیز دلم عموجانم"همه مقاتل نوشتن،خیلی مقتل قاسم گریه آوره،برا هیچ کس حسین این کارونکرده داره که ابی عبدالله بغلش کرد،انقدرحسین گریه کرد مقتل نوشته: "حتی غشی"غش کرد،روزمین افتاد ازگریه،هی قاسمو بو میکرد هی دست به گیسوانش میکشید،میگفت تو برام بوی حسن میدی نه!نه!نه!! عزیز برادرم برو"برونمیخوام داغت به دلم بمونه"

اومد توخیمه دوتا زانوهاشوبغل گرفت،شروع کردگریه کردن،مادرش صدا زد قاسم گریه میکنی؟گفت:رفتم عمو جوابم کرده من میترسم ازاین قافله عقب بیوفتم مادریه کاری کن برام

)آی جوونامشکلات لاینحلتون  رو دست مادرت وا کن)یه دعا برات بکنه بهتر از این که هفتادمستجاب الدعوه دعا برات بکنه،مادرتو بپا)گفت مادر یه کاری برام کن گفت:عزیزم چاره ت دست خودمه،از توی این بسته ای که داشت یه حرز

درآورد یه نامه ای درآورد،گفت اینو نشون حسین بدی کاردرست میشه،چیه مادر؟نامه ی بابات حسنه"نامه رو گرفت خوشحال،خوشحال دویدتابیرون خیمه اومد.عموجان سلام"دستشوبوسید،پاشو بوسیدعموجان نگاه کن بابام نوشته"تا چشم ابی عبدلله به نامه ی امام حسن افتاد شروع کردگریه کردن"حضرت فرمود:باشه،باشه"ولی اینطوری نمیفرستمت بری،این نامردا خیره چشمن،چشاشون بده،عمامه ی قاسم رو دونیم کرد نیمشوبه سر قاسم پیچید، نیمشو به صورت قاسم پیچید بعد فرمودیه شمشیری بیارید،شمشیر مو رزمنده آماده کرده،هرچی گشتند توخیمه یه زره اندازش پیدا نکردن،عباسم کمکش کن سوار اسب بشه عباس(ع) دستشو گرفت سواراسب کردچه افتخاری کرد"آخ چقدر غرور داشت قاسم سواربرمرکب شداماپاهاش به مرکب نمی رسید

طوری نیست،طوری نیست"راوی میگه ازبس شوق مردن داشت یه نعلینشم

بند شو نبسته بود"عموجان اجازه؟یاعلی، به سمت میدان اومد مقابل لشکر"ان تنکرونی فانا ابن الحسن سبط النبی مصطفی الموتمن"

من پسر امام حسنم

*حالاحماسه ی قاسم شروع شده یکی صدا زد،ازلشکرکفر،گفت:کیه بره داغ این بچه روبه دل مادرش بندازه؟!! پسرازرق شامی گفت من برم؟برو"اصلا باور نمیکرد سروبرگردوند دید سر پسرش افتاده روخاک،یه خورده متعجب شد!بچه ی به این قدوقواره...!به پسردومش گفت یا الله،برو" اون یکی و فرستاد نرسیده به درک واصل شد؛سومی به درک ،چهارمی به درک..." خود نانجیبش خود.... گفت: گناه تمام عرب به گردن من..."اگر من داغ این بچه روبه دل مادرش نگذاشتم .

-خیلی قدوقوارش بلند بوده حضرت، پهلوان بوده-اومد مقابل قاسم گفت: تواین بچه های منو زدی؟گفت آقا" بااین ادعایی که تو داری"بااین اسمی که دنبال خودت میکشی میگی من یل عربم،یل عربم،یل عربم"اول بند کفشتوببند بعدن حرف بزن ...-عباس کاریادش داده سرشو انداخت پایین کفششو نگاه کنه قاسم" زدتوسرش..-همه یک صدا به شجاعت قاسم... الله اکبر...!! این دستت بیا بالا..." حالاتکبیر بگو براش الله اکبر... الله اکبر!!

عمر بن سعد یه نگا ه کردبه هم قطاراش همه گیج ومتحیرمونده بودند!!گفتنداین کی بود!؟چی گفته بود!؟ "ان تنکرونی فاناابن الحسن"یهو جمل توذهنشون تداعی شد" بابا این باباش کی بود؟دیدند یه نفر مثل عقاب، مثل نیزه ای که تخته روازوسط دونیم میکنه،رفت توقلب لشکر

رسید پای این مرکب،اون زن ملعونه

پای اون شترزن خوابید شتر،خوابید" یه دور زد اومد تواردوگاه امیرالمومنین

نقابش رو ور داشت دیدامام حسن بعد محمدحنفیه سر پایین انداخته،بچه های دیگه هم"حضرت فرمودخجالت نکشید این مادرش فاطمه است اینکه اینطوری رزم اوری میکنه مادرش زهراست،باشما فرق میکنه حالاپسرش یه همچین

دلاوری نشون داد،گفتند پی کننده مرکب جمل" اینونمیشه کاریش کرد، دورش کنید، میخواستن تک به تک بیایدجلواین آقازاده دورش کردند همه ازدور اول سنگ بارونش کردند..."براهمینه  شب حضرت قاسم همه گل میارن گل میریزن..."

من پسر امام حسنم.....

 

  دانلود روضه

admin بازدید : 180 جمعه 09 مهر 1395 نظرات (0)

"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ"

امشب ما رو سوا کن،ما رو به کشتی نجات خودت برسون... حسین...

 کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی ۲

این حسین است که با خود همه را خواهد برد

حسین ...

*السلام علیک یا اباعبدالله*

شب عاشورا قرار بود حمله بشه،اصحاب اومدند اعلام وفاداری کردند،بیاید ماهم امشب کنار خیمه آقا یه جوری بهش سلام بدیم که دل زینب قرص بشه ...

"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"

(لبها معطر است سلام علی الحسین

ساعات آخر است سلام علی الحسین)۲

این خاک، رستخیز تمام مصایب است

صحرای محشر است سلام علی الحسین

ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری

سوی برادر است، سلام علی الحسین

*حسین ... آی ...*

ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق

عالم معطر است سلام علی الحسین

این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب۲

دنبال اصغر است سلام علی الحسین

*آخه اهل حرم  یه وقت دیدند آقا رفت پشت خیمه شروع کرد با غلاف شمشیر خاک رو کندن،علی اصغرم"*

این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب

دنبال اصغر است سلام علی الحسین

هم دست ها بریده و هم آب ریخته است

عباس، مضطر است سلام علی الحسین

*اون لحظه که آب روی زمین ریخت عباس مضطر شد،قربونت برم سقای حسین،علمدار عشق من یه مضطر دیگه هم میشناسم که روز یازدهم وقتی همه رو سوار کرد،کاروانش رو مرتب کرد،نمیدونم زینب با دختر بچه هایی که مرده بودند چه کرد؟! همه به دست و پا غل و زنجیر جامعه دارند،همه رو سوار ناقه های بی جهاز کرد،زین العابدین رو سوار کرد،سی هزار نامرد دارند نگاه میکنند"یا مجیب المضطر اَجب المضطر" زینب به داد برس،الان زین العابدین قالب تهی میکنه،صدا زد "یا حجة الباقین و یا ثمال الماضین" ای یادگار گذشتگان و ای امید آیندگان "مالی اراک تجود بنفسک؟! "چرا داری با جون خودت بازی میکنی؟  تو حجت خدایی! عمه مگر این بدن حجت خدا نیست؟

میکشی مرا...

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند حسین بن علی بی کفن است

حسین ....

امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود

فردا زخون عاشقان این دشت دریامیشود

امشب باید خودمونو برسونیم وگرنه جا میمونیم...

امشب شبشه...

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

مکن ای صبح طلوع...

عصر فردا....

همون لحظه ای که آسمون تیره و تار شد،همون لحظه ای که صدای بانویی قدشکسته بلند شد...

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است...

زینب بچه ها رو جمع کن...

امشب کارو تموم کن،امشب به کی قسمت بدم؟اگر به مادرت قسمت بدم  دیگران چی میگن؟اینم یاد گرفته هر وقت گیر میفته به حضرت زهرا قسم میده.به حق اون مادرت که بین در و دیوار صورتش سوخت امشب جواب ما رو بده...

آتش زبانه میکشید...

حسین حسین حسین...*

بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر

امروز خنجر است،سلام علی الحسین

والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش

حیران یک سر است،سلام علی الحسین

*سری به نیزه بلند است...

حسین جان قراره سرت رو وارد کوفه کنند؛زینب معلم قرآن دختران اینا بوده، من بهشون یاد دادم اگر کسی قرآن خواند ماشاء الله بگید،بارک الله بگید ولی اینا سنگ میزنند،من بهشون یاد ندادم وقتی کسی قرآن میخونه هلهله کنند و کف بزنند...

حسین جان...*

این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟

یا بوی معجر است سلام علی الحسین

*بوی موی سوخته میاد"صداتو برسون کربلا،اربعین همدیگه رو کربلا ببینیم،حسین جان ...*

شاعر: میلاد عرفان پور

   دانلود روضه قسمت اول

دانلود روضه قسمت دوم

admin بازدید : 518 جمعه 09 مهر 1395 نظرات (0)

احساس عباس،انفاس آل الله و خیرالناس عباس

معیار ارباب در مکتب کرب وبلا مقیاس عباس

در دین ارباب،توحید،علی اکبرو اخلاص عباس

دراوج روضه تلفیق بوی سیب و بوی یاس،عباس

مثل رقیه ذکر تمام بچه ها عباس عباس

هم موکشیدن هم گوش رابا طره ی گیسو کشیدن

ابری شده شط، بس که کمان و تیر از هر سو کشیدن

از تیرهاشان بالای چشم ماه یک ابرو کشیدن

فواره زد اشک وقتی ک تیر از چشم این آهو کشیدن

لشکر نشسته تیری به مشک آب اور نشسته

یک جا به حنجر یک جا سه شعبه روی چشم تر نشسته

شش ماهه خواب است در انتظارش مادر اصغر نشسته

فعلا رقیه درخیمه ها بازیور و معجر نشسته

فعلا ندیده این سیلِ تیری را که بر پیکر نشسته

فعلا ندیده سر را که از پهلو روی خنجر نشسته

بازو جدا شد آخرسر، این ابرو از آن ابرو جدا شد

گیسو بلند است پس نیزه خیلی سخت از گیسوجداشد

 

*یه کاری کردن تو این یه خط حرفمو زدم دیگه لال میشم روضه نمیخونم*

تنها نه بازو انگار پاهایش هم از زانو جدا شد

* آخه بدن آب رفت" پاره پاره کردن بدن رو"

ای حسین...

امام زمان روحی فداه فرمود:هرجا روضه ی عمو جانم خونده بشه من سراسیمه میام..." آقا کجای روضه نشستی جانم فدات با گریه هات " ای وای..*

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد

چشم حرامی با حرم رو ب رو شد

بیا برگرد خیمه ...

"السلام علیک ایها العبد الصالح"

علی العباس واویلا

حسین تنهاست واویلا

 ای حسین...*

  دانلود روضه

admin بازدید : 234 چهارشنبه 07 مهر 1395 نظرات (0)



ارواحُنا لکَ الْفِداة
فصل عزا و ماتمه
غصه نداره خاتمه
مشکی پوشِ محرمیم
به اذن بی بی فاطمه
بر لبم نوحه و دمه
چشمم شبیه زمزمه
کربلایی غوغایی شده
وقتی تعویض پرچمه
ارواحُنا لک الفداة
***
عشقم با تو خورده محک
اربابمی بدون شک
ذکر شب و روزم شده
یا لَیتَنا  کُنا مَعک
دلم ‌بی تابه روضَته
پناه عالم هیئته
کرببلای نوکرها
تو دستای رقیته
ارواحنا لک الفداة

  دانلود مداحی

admin بازدید : 166 چهارشنبه 07 مهر 1395 نظرات (0)

*یه جوری عمو رو راضی کرد، فقط از قاسم بر می اومد، افتاد رو پای عمو؛ نامه ی باباش رو داد، با دل  عمو بازی کرد، کاری کرد حسین بغلش کنه از هوش بره، فهمیده بود عموش مظهر عاطفه است،فهمیده بود چه جور با عموش حرف بزنه. یه جوری قاسم با عموش حرف زد، گفت: برو آماده ی میدان شو، رفت تو خیمه، زن ها دورش حلقه زدن، هر کاری کردن یه زره اندازه اش پیدا نشد، هر کاری کردن یه کلاه خود اندازه اش پیدا نشد، ابی عبدالله عبا تنش کرد، بعضی ها نوشتن کفن پوشید، عمامه سرش بست، تحت الحنک عمامه اش رو باز کرد، بعضی ازنقل ها نوشته از بس این آقازاده زیبا بود، میگن: تحت الحنکش رو نقاب کرد، گفت: عزیز برادرم چشمت نزنن عمو، این لشکر خیلی شور چشمن،اینا یه روز بابات حسن رو چشم زدن.*

اینک برو که در دل تنگت قرار نیست

خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست

راهی برای لشکر شب جز فرار نیست

پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟

*تا ایستاد جلوی دشمن، نوه ی علی ِ، خون علی تو رگش ِ، بعضی ها نوشتن، عمر سعد بهش بر خورد، نانجیب صداش رو بلند کرد،گفت: حسین! بچه فرستادی به جنگ ما؟ این نوجوان چی ِ؟ بعضی ها مسخره کردن، گفتن:کار حسین به کجا رسیده نوجوونا رو می فرسته به میدان.قاسم شروع کرد خودش رو معرفی کردن:"إن تُنكـرونی فأنـا ابـن الحـسن، سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن،إِنِّی أَنَا الْقَاسِمُ مِنْ نَسْلِ عَلِیٍّ، نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِیِ" دل عمو رو برد، جوری رجز خوند عباس میگفت: ماشاءالله عمو،چشم نخوری عمو، مادرها دارن صدای من رو میشنون، نمیدونم مادرش چیکار می کرد تو خیمه، اومدن تک به تک، کسی تک به تک حریف قاسم نشد، کاری کرد مستاصل شد دشمن، کاری کرد دشمن موند، جوری روی عمو رو سفید کرد، جوری مایه گذاشت، گفت:حالا که علی اکبر نداری منو داری، من علی اکبرتم، اگه بابام نتونست مدینه دست به شمشیر ببره من میتونم، کاری کرد صدای لشکر بلند شد، به هم ریختن، یکی گفت: دیگه نرید جلو، یه مرتبه یه نانجیبی گفت: من فهمیدم، نگاه کنید زره نداره،یکی گفت: کلاه خود نداره، یکی گفت: پاهاش تو رکاب نیست، چه کنیم؟ گفت: محاصره اش کنید، اول همه شروع کردن سنگ باران، گرد و خاک شد، تیر اندازا تیر زدن، ای حسین..... تو شلوغی یه نانجیبی از فرصت استفاده کرد،گفت:الان وقتش ِ، تیر میزنند حواسش به تیراندازاس، سنگ میزنن حواسش به سنگ اندازاس، اومد نزدیک، نزدیک، یه نیزه به پهلوش زد، از بالای اسب، داد زد: عمو بیا... عمو عین باز شکاری، حتی بالا سر علی اکبر اینجوری نیومد، اما رسید میدان، دید صدا میاد اما قاسم دیده نمیشه. میخوام برات بلای عظیم رو باز کنم، شب عاشورا وقتی گفت:"اَحلی مِنَ العَسَل" عمو بهش گفت:بهت مژده بدم عمو، می کشنت، به بلای عظیمی دچارت می کنند، هی صدا زد قاسمم کجایی عمو؟ صدات رو می شنوم خودت رو نمی بینم. می خوای بلای عظیم رو برات باز کنم؟ یه نگاه کرد دید زیر دست و پای اسب ها، دید دارن از روی سینه ای رد میشن. این شبا ناله داری داد بزن، این شبا داد نزنی از دستت میره، حسین....*

بغض عمو درون گلو بی صدا شكست

باران سنگ بود و سبو بی صدا شكست

او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست

در ازدحام هلهله او... بی صدا شكست

*بلای عظیم چیِ؟بابا،علی اکبر جوشن داشت، حسین نگفت:بلای عظیم،برا عباس نگفت:بلای عظیم، برا هیچ کی نگفت بلای عظیم، فقط برا قاسم گفت، آخه قاسم هنوز زنده بود، هنوز نفس می کشید. امشب یه شباهت قاسم با مادرش زهرا رو برات میگم،با من بیا، سادات اگه میتونند ضجه بزنند، یه فراز تو زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها هست، اینه: "السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ" این یعنی چی؟ بازش با یه جمله، همون بلایی که سر مادرش بین در و دیوار آوردن، همون سینه ی شکسته کربلا تکرار شد،حسین اومد،سینه رو به سینه چسباند،دید بوی فاطمه میده،بلند بگو:یا زهرا....*

گریه نکن عمو،هزار ماشاءالله به تو  و قد و قامتت

گریه نکن عمو،چقدر با دقت سنگ زدن اینا به صورتت

گریه نکن عمو، بگو به عمه چی بگم من از مصیبتت

نیزه به پهلو زدن،شبیهه زهرا شدی

خاصیت نعل اینه،خوش قد و بالا شدی

*آی حسین.... *

شکسته استخونات، خون بسته روی چشات

پارو نکش رو خاکا، عمو بمیره برات

*ای حسین...*

 

  دانلود روضه

admin بازدید : 176 چهارشنبه 07 مهر 1395 نظرات (0)

ندیده ایم کریمی گدا نداشته باشد

ندیده ایم طبیبی دوا نداشته باشد

یقین که هیزم قعر جهنم است

دلی که محبت حسن مجتبی نداشته باشد

*آی امام حسنی ها!*

*کریم یعنی همین، کریم برا خودش هیچی نمیخواد، هر چی داره عطا میکنه*

عجیب مرد کرم فکر مادر است

وگرنه کریم باشد و صحن و سرا نداشته باشد

*گفت حالا که مادرم حرم نداره،بذار منم بی حرم باشم*

"آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه

حرم برای تو شه کرم میسازه

آخر برات یه گنبد طلا میسازیم

شبیه گنبد امام رضا میسازیم"

*امام حسن مادری ِ، تو نمیتونی اسمش رو بیاری،اسم مادرش رو نیاری*

عجیب مرد کرم فکر مادر است

وگرنه کریم باشد و صحن و سرا نداشته باشد

اگر که تربت کرببلا شفاست بعید است

که او غبار مزارش شفا نداشته باشد

*آقاجان! قربون غریبیت برم امام حسن، اسم شما چشمه ی اشک مارو این دو شب ِ جوشان کرده*

غریب واقعه از هر نظر کسی است

که حتی میان خانه ی خود آشنا نداشته باشد

*یه زنی میشه قاتل آدم، یه زنی میشه قاتل امام، خون به دل امام میکنه،زهر به امام میده، یه زنی هم میشه اون خانمی که فردا شب اسمش رو ببریم و براش گریه کنیم، رباب تا آخر عمرش زیر سایه نرفت،چرا؟ گفت: خودم دیدم بدن حسین زیر آفتاب*

مُسَلّم است که این سفره ی غریب مدینه

نمک ندارد اگر کربلا نداشته باشد

*شما نگاه کنید همون جوری که هر جا مجلس مادر باشه، گریز روضه امام حسن ِ، هر جا اسم امام حسن باشه گریز کربلاست، اصلاً بذار یه جور دیگه بگم، سفره ی کریم همین جوره، میخوام اسم پنج نو و ذوات مقدس رو ببرم، اسم خمسه ی طیبه رو، می خوام بگم بی خود نیست نام حسن و می بری یه مقدار که براش گریه می کنی، خود به خود میری کربلا میگی:حسین، اصلاً این قانون خانواده است،آدم دم مرگ سعی میکنه مهمترین حرفش رو بزنه،این خانواده هم همین جور بودن، دم جون دادن،لحظه ی آخر،مهمترین حرفشون،مهمترین کارشون گریه بر حسین ِ، پیغمبر داره جون میده، حسین رو سینه اش افتاده، امیرالمؤمنین اومد برداره،اجازه نداد، فرمود:علی بذار من با حسین راحت جون بدم، حسین رو سینه ام باشه راحت ترجون میدم. ببرمت جلوتر، مادرش لحظه ی آخر، همه حرفاشو به علی زد، حرف آخر، گفت:علی حسینم کربلایی است، "عَلیک َ بِقتیل طف" باباش امیرالمؤمنین هم بیست و یکم ماه رمضون قبل از شهادتش،سفارش کرد، اون روضه ای که همه میدونید، عباسش رو صدا کرد، روضه ی کربلا خوند، امام حسنم هم که امشب سر سفره اش هستیم،آخرین حرفش رو همین گفت:"لایوم کیومک یا اباعبدالله" همه ی عالم سر سفره ی حسینند، ان شاءالله من و تو هم لحظه ی آخر اگه یه دقیقه بهمون نفس بدن، همون یه دقیقه بگیم:یا حسین، همون نفس صدا بزنیم: "صل الله علیک"

مُسَلّم است که این سفره ی غریب مدینه

نمک ندارد اگر کربلا نداشته باشد

رسیده وقت پر از غربت وداع قرار است

که قاسمش زرهی جز عبا نداشته باشد

شاعر: امیرحسین آکار

 

  دانلود روضه

 

admin بازدید : 284 چهارشنبه 07 مهر 1395 نظرات (0)

واردشریعه شد-تنهاشهیدی بودازرزمنده ها که وقتی میخواست بره آل الله باهاش وداع نکردندعلی اکبرمیخواست بره میدونستن برنمیگرده،قاسم میخواست بره همینطور،خودابی عبدالله میخواست بره زن وبچه دورشوگرفتن-اما یه عده ازشهداهستن وقتی ازخیمه رفتن همه گفتن اینابرمیگردن؛یکیش شش ماهه بودگفتن میبره حسین تشنه برنمیگرده،اماعباس که رفت اصلایه حس وحالی دیگه ای بودگفتن میره آب بیاره بایه امیدی نگاش کردن،داشت میرفت یهو دل بچه هاشور زدانگار یکی میگه عمو دیگه برنمیگرده"فرمودند:یه جوری ناله زدحسین "بکائا عالیا"یعنی ابی عبدالله کناربدن برادردادمیزدوگریه میکردحالاچه کنم بی ابالفضل*

سپاه دشمن ازقلب من خبردارد

توروی خاکیوحالادگرجگردارد

*تو روی زمین افتادی ببین ایناچقدر شیرشدن؛بلند شو عباس*

این سپاه غارت به تمام داروندارحرم نظر دارد

کناردست تو،من روی خاک افتادم

حرم چطور ازاین دست،دست بردارد

رسیده حرمله تاخیمه ها میدانی

برای بعد توچه نقشه ای به سردارد

بلندشوکه ببینندروی پایم من

هنوززینب کبرای ما سپردارد

بلندشوکه نگردد رقیه آواره

برای دخترم این خارهاضرر دارد

بلندشو که بلاها تمام آمده اند

غم توازهمه شان درد بیشتر دارد

*عزیز دلم، عزیز دلم،همه کسم،یارم،پشتوپناهم،امیدم *

قرارآخر ما باتوبود برگردی2

بدون بدرقه رفتی که زود برگردی

قرار بود اگر رفتی و مقابل تو

به سمت علقمه راهی نبود،برگردی...

*قراربوداگرراه نبود بیای،یادته داشتی میرفتی همه بچه هااومدن گفتن عموجان اگه شدآب بیار،خودتو به خطر نندازیا! مابی تو میمیریم"از اول صبح دیدیم لبهات دیگه رنگ ورو نداره،داداش*

قراربود کمی رفع تشنگی بکنی

نفس بگیریو از پیش رود برگردی

قراربود که حتی اگر آبی هم نداشت-

مشک توبااین وجودبرگردی

قراربودتوباشی وهرکجارفتی

نیامده علمت  تافرود،برگردی

بنانبودکه حالا که دسته تنهایم

دراین نماز به حال سجودبرگردی

بنانبودتوهم مثل اکبرمن باسرشکسته

به ضرب عمودبرگردی

 *حالا حرفامو بزنم؛ رو زمین افتادی؛پاشو ببین دورم چه خبره،همه دارن هلهله میکنن،اکبرم رفت قاسمم رفت، جمله ای که فرمود:کمرم شکست هیچ جا استفاده نکرده غیرازاینجا،معنیش چیه ؟میگم و رد میشم ،شب تاسوعا هرکی هر جوری دلش میخواد هرجور راحته گریه کنه. "فبکی بکائا عالیا"شما با صدای عالی و بلند گریه کنید*

رسیده کار به آخر

افتادی رو زمین خدا بخیر کند

حسین مانده ولشکر،خدابخیرکند

بلندشوکه پناهی برای خواهرمان

نمانده است خدابخیر کند

رباب دلهره دارد که دیر برگردی

چه میشودعلی اصغر؟!خدا بخیرکند

توبودیو سرِپا بودم، این شده حالا

قدم خمیده برادر،خدابخیرکند

کسی اگرتونباشی نمیکند رحمی

به این همه زن ودختر خدا بخیر کند

*چی شده مگه ؟من میخوام یه جمله ای بگم:یه موقع از شب موقعی که میخوای بری بیرون زن وبچه همراهته بهت میگن الان نیمه شبه ماشینت خرابه باچندتازن وبچه کجا داری میری اگه ماشینت میون راه خراب شد،وسیلت اشکال پیداکرد،وسط بیابون،تازه الزاما هم توش دشمنی نیست توبیابون،لااقل یه مردی باهات باشه ،همرات باشه،بازن وبچه داری میری،حالا حسین مونده وهشتادوچندزن وبچه علمدار رفت...*

کسی اگرنباشی نمیکندرحمی

به این همه زن ودخترخدابخیرکند

رقیه ،زینب ،خلخال ،گوشواره ،حرم ،

سکینه ، چادر معجر،خدابخیرکند

سرت شکسته و غرق جراحت است به نی

چگونه میرود این سر، خدا بخیر کند

*من بگم چگونه این سر رفت؟یه گوششو بگم : چنان عمودآهن روی سر مبارک نشست سر تا میانه ی ابرومتلاشی شد،دیگه سر به نیزه بند نشد ..."بچه ها همه امیدشون عمو بود؛نگاه میکردن میدیدن این سر بعضی وقتا به نیزه بسته است بعضی وقتا میدیدن سر باگیسواش به یال اسب بسته است هرچی سره اسب اون نانجیب پایین می آمد سر روی زمین میخورد...*

ازبس عمیق بود شکاف عمود کیب

 تنها سری بُود که پهلو به نیزه شد

همه ی بدنارو به خیمه آورد حسین .بچه هامنتظرند  لا اقل بدن عمو بیاد یه وقت دیدن بابا داره میاد خمیده،یه دست به کمر،یه دست عنان ذوالجناح،  پشت سر،میانه ی لشکر،سر روی نیزه...

انقده این مصیبت گران تمام شد؛یکی ازنوحه های آل الله بعداز عاشورا،نگاه به سرمیکردند هی صدا میزدند "واضَیعَتَناه بعدَک عباس"یعنی مابعد توضایع شدیم؛معنیش اینه یعنی عباس توکه رفتی به ماخندیدند،به ما سنگ زدند،دست وپای مارو بستن،ما رو هو کردن،حسین...

به سرم بود بیاید به سرم ام بنین

مادرت فاطمه آمد عوض مادر من

پدرت ازنجف آمد توهم از خیمه بیا

قدمی رنجه کن و پای بنه بر سر من

شب باب الحوائجه،شب نماد غیرته،برا چی میگن اونی که آبروش در خطره هی بگید یا ابالفضل! آخه آبرو از جان مهم تره؛خدا نکنه کسی آبروش جلو بچه بره؛اینا رو من میگم یا حرف قمربنی هاشمه؟فرمود:من رو به خیمه نبر؛من از بچه هات خجالت میکشم؛اما تا آخر عمرش ام البنین بازماندگان کربلا رو که میدید میگفت:عباسمو حلال کنید"ویلی علی شبلی"

  دانلود روضه

admin بازدید : 175 چهارشنبه 07 مهر 1395 نظرات (0)

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

*روز تاسوعا رسید،دهه ی اول تموم شد*

یازده ماه از خدا این روزها را خواستم۲

دیده ی تر خواستم،حال بکا را خواستم

یازده ماه است که خواهم سلطانی کنم

پشت این در ماندن و لطف شما را خواستم

حسین جان...

*قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم

قدیمیا چه صفایی داشتند! گنهکاراشونم محرم فیتیله رو میکشیدند پایین ،میگفتند محرمه،خوب نیست بی احترامیه،آقا ما خیلی بی حیا شدیم*

گاهی به سوی روضه و گاهی به سوی گناه

این پای بی ثبات به دردم نمیخورد

قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم

همت توبه به درگاه خدا را خواستم

همش منتظر بودم،با خودم گفتم:شبای قدر رو که از دست دادی! روز عرفه رو که از دست دادی! محرم برسه دستامو بلند کنم بگم به حق اون آقای غریبی که به حسینش گفت:منو خیمه ها نبر،به حق اون حالت انکسار ابی عبدالله کنار نهر فرات الهی العفو...*

قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم

همت توبه به درگاه خدا را خواستم

*قبل محرم با یه آقای دیگم کار داشتم،هر سال همینه:

از علی موسی الرضا رزق لباس مشکی

دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم...

*یا امام رضایی که فرمودی: "یابن الشبیب ان کنتَ باکیا لشئ فابک للحسین" ما برای حسین گریه کردیم،برای روضه ی جد غریبت...*

کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که

هر دعایی کردم اول کربلا خواستم...

*روز تاسوعا نیست مگه؟مگه فردا آقامون رو نمیکشن،مگه الان آب رو نبستن؟مگه بچه هاش تشنه نیستند؟*

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...

سقای حسین،سید و سالار...

امشب حرم آل علی آب ندارد

*فرداشب که میشه میدونی که چی باید بگی!باید بگی امشب حرم آل علی آب داره ولی علمدار نداره...*

شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها

طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم

گرچه ناقابل تر از این حرف ها هستم ولی۲

یک زیارت اربعین،پایین پا را خواستم

از نجف تا کربلا پای پیاده،دست جمع

روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم

*این یه بیت خیلی بیچاره کرده منو*

خیلی گران تمام شد این آب خواستن۲

یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت...

بچه ها شرمنده شدند،برگرد! دیگه آب نمیخوان"

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای

خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ای

)ابالفضل طلایه دار عالمینی

پناه خیمه ی حسینی۲)۲

ای به کربلا تو ذوالفقارم

دو چشم مست تو قرارم۲

واای خدا گواهه من میمیرم

اگه بری تو از کنارم۲

ساقی کربلا ابالفضل۳

می آید صدای العطش دوباره

*"فَسَمِعَ الاطفال یَتَصارَخون من العطش" آی قربون اون بچه هات برم حسین که میگن دامن ها رو بالا زدند،روی خاک نمناک میخوابیدن،بمیرم برات..." قربون اون آقای تشنه ای برم که هم خودش تشنه بود،هم سقاش تشنه بود اما بیشتری از تشنگی از تشنگی،تشنگی بچه ها و اهل حرم آتیشش زده بود...

اما همین یه بند روضه ی من باشه:*

می آید صدای العطش دوباره

رفته عمو که آب بیاره۲

واای اگه که بارون سنگ بباره

اگه که مشکش بشه پاره

*قربون اون لحظه ای که ناامید شدی از بردن آب به خیمه ها...*

واای اگه که بارون سنگ بباره

اگه که مشکش بشه پاره

واای تموم بچه ها میدونند

قول عمو نشد نداره...

*حسین..." ابی عبدالله رسید کنار بدن عباس،اول تعجب کرد چی به سرت آوردن داداش؟!*

)مولا حسین،دیر اومدم منو ببخش

رفیق نیمه راه شدم منو ببخش)۲

شرمنده ی لبای خشک اصغرم

تو رو خدا به سوی خیمه نبرم]۲

*اخه سعی کرد بدنو جمع کنه نشد،خود عباسم صدا زد:"یا اخی ما تُرید منّی" میخوای با من چکار کنی؟*

از خواهرم نگو که مضطره‌

چشام هنوز غم تو رو داره

داداش ببین چشای حرمله

در انتظار اصغره

یا اخا ادرک اخاک یا حسین

*عباس؛ نگران اصغری؟حق داری

تیر سه شعبه ای که زد به چشم تو عدو

بعد از تو سهم طفل رباب شد

*حسین...*

*کمر امام حسین شکست،خبر انکسارش همه جا پیچید*

شکستنش کمرم را شکست و جار زدند

قدم قدم خبر انکسار من پیچید...

صلی الله علیک یا اباعبدالله...

السلام علیک یا قمر العشیره یا ساقی العطاشا

با یه امیدی آمدیم تو این مجلس؛گرفتار مادی ومعنوی

یاکاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام

اکشف کربی بحق اخیک الحسین علیه السلام

ده بار صدا بزن یا حسین...*

دانلود روضه

admin بازدید : 119 دوشنبه 22 شهریور 1395 نظرات (0)



با گهر اشک وضو کرده ام۲
باز به درگاه تو رو کرده ام
من شبم و صبح سپیدم تویی۲
بعد خدا هم امیدم تویی
آقام ۴...
***
باز گره خورده به کار دلم۲
چاره ای، ای چاره ی هر مشکلم
در بگشا بر من و راهم بده۲
در کنف خویش پناهم بده۲
ای همه ی دلخوشیم یا جواد۲
ناز مکن میکُشیم یا جواد۲
گرچه همه عمر بدی کرده ام۲
سائلم و روبه تو آورده ام۲
آقام۴...
***
گرچه بدم لیک زمانی زیاد۲
گریه کن فاطمه ام یا جواد۲
(من بدم اما همه روز و شبم۲
سینه زن و گریه کن زینبم۲)۲
گرچه سراپا بد و ناقابلم۲
نام حسین حک شده بر این دلم۲
آقام۴...

  دانلود مداحی

admin بازدید : 183 دوشنبه 22 شهریور 1395 نظرات (0)

"اَللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِكْ عَلى قَمَرِ الْاَقْمارِ وَ نُورِ الْاَنْوارِ، وَ قائِدِ الْاَخْیارِ وَ سَیِّدِ الْاَبْرارِ، وَ الطُّهْرِ الطّاهِرِ وَ الْبَدْرِ الْباهِرِ، وَ النَّجْمِ الزّاهِرِ وَ الْبَحْرِ الزّاخِرِ، وَ الدُّرِّ الْفاخِرِ، اَلْمُلَقَّبِ بِـالْباقِرِ، اَلسَّیِّدِ الْوَجیهِ، اَلْاِمامِ النَّبیهِ، اَلْمَدْفُونِ عِنْدَ جَدِّه وَ اَبیهِ"

*حتما میدونید حاجیا همه رفتند مکه،هیچ شیعه ای کنار قبر امام باقر نیست.

سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش

*نه نه نه*

سلام من به بقیع و به چار قبر رفیعش

*امشب اومدم برات گریه کنم، ای کتک خورده ی کربلا!

ای کتک خورده ی نینوا...*

"اَلحِبْرِ الْمَلِىِّ عِنْدَ الْعَدُوِّ وَ الْوَلِىِّ، اَلْاِمامِ بِـالْحَقِّ الْاَزَلِىِّ، اَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ"

*میگه رفتم خدمت اون عارف دیدم داره گریه میکنه،حال بکاء شدیدی داره،وقتی آرام تر شد گفتم:آقاجان چرا گریه میکردی؟گفت:یه وقت دیدم زمین و آسمان دارند گریه میکنند،در و دیوار دارند گریه میکنند،امروز روز شهادت یکی از امامان ماست.میگه اون معمم وارد شد،آقاجون امروز چه روزیه؟روز شهادت باقرالعلومه.روز عجیبیه.کم کم مسلم رو میکشند،یکی دو روز دیگه امام حسین به سمت کربلا حرکت میکنه.امام باقر میخواد بره کربلا.حالا من روضمو این جوری شروع کنم:*

نگاه کودکی ات دیده بود قافله را

تمام دلهره ها را ، تمام فاصله را

هزار بار بمیرم برات ، می خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را

*میخوام از قافله ی اسیری بگم...امام باقر روضه امام حسین رو خیلی دوست داره،اصلا روضه رو خیلی دوست داره.مرحوم کلینی در کافی روایت کرده:امام صادق فرمود پدرم به من فرمود:" جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لی مِنْ مالی کَذا وکذا النّوادِبَ تَنْدُبُنی عَشْرَ سِنینَ بِمنی اَیّامَ مِنی"پسرم بگو ده سال تو منا ایام حج برای من روضه بخونند،برای من گریه کنند.

ای کاش ما میومدیم مدینه...آخه ماهم دلمون تنگ شده.یه مدینه مارو ببر! یه جور دیگه بگم:"اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام و زیاره قبر نبیک والائمه علیهم السلام...لبیک و سَعدَیک لا شریک لک لبیک..."خوش به حال اونایی که رفتند عرفات،بهتر اونایی که عرفه میرن کربلا...خاک به سر من...

همراه خود مرا عرفه کربلا ببر

آنجا نشد مسافر بیت عتیق کن...

دلم برات تنگ شده،کربلا میخوام حسین جان*

هزار بار بمیرم برات ، می خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را

تو انتهای غمی ، از کجا شروع کنم

خودت بگو ، بنویسم کدام مرحله را؟

چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت

ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را

چه کودکیِ بزرگی است این که دستانت

گرفته بود به بازی گلوی سلسله را

*قربون اون پای خون آلودت بشم آقا...*

میان سلسله مردانه در مسیر خطر

گذاشتی به دل درد ، داغ یک گِله را

چقدر گریه نکردید با سه ساله ، چقدر!

به روی خویش نیاورده اید آبله را

هنوز یک به یک ، آری به یاد می آری

تمام زخم زبان های شهر، هلهله را

مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر

بیاورم کلماتی شبیه حرمله را

*حسیییین....

بذار یه جور دیگه از زبون امام باقر بگم:

مگه یادم میره شش ماهه و سرِ بریده

مگه یادم میره اشکای دختر شهیده

مگه یادم میره غم هایی که کسی ندیده

(مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت

مگه یادم میره ناموس حیدر و جسارت)۲

مگه یادم میره دروازه ی شام و اسارت

همیشه جلو چشممه وداع آخر

همیشه جلو چشممه قصه ی معجر

الهی بمیرم برای غصه ی مادر

*بریم علقمه؟*

مگه یادم میره وقتی عمو رفت و نیومد

*آی حسین حسین حسین...قراره کنار علقمه بمیری...*

مگه یادم میره وقتی عمو رفت و نیومد

کنار علقمه دیدم بارون تیر میومد

*این عین مقتله.میگه وقتی ابالفضل بالای اسبه"فَاَتَتهُ السِهام کالمَطَر*مثل بارون تیر میومد*

مگه یادم میره آقام حسین خمیده اومد۲

*آقا جونم امام باقر دیگه دیدی؟!*

مگه یادم میره تشت طلا و سر بابا

مگه یادم میره اشک یتیم و درد دلها

مگه یادم میره ویرونه و روضه ی زهرا...

*یا امام باقر گفتی ویرونه یاد مادرت کردیم،حالا به مادرت چی میگی؟*

الهی بمیرم برا زخمای پهلوت

نبینم جای دست عدو رو ...

نبینم باباجون داره میسازه تابوت

نبینم....

شاعر:سید حمیدرضا برقعی

  دانلود روضه

admin بازدید : 412 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم

از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم

بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم

در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم

سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد

در باز شود باز اگر نامه بگیرم ....

ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد

در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم

چاووش عزا موکب غم را حرکت داد

میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم ....

*دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا...*

ای همسفران قافله را تند نرانید

کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم 2

شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد

چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد

یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره

جوون میاد و پیر میره ....

حسین .....

ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه،اونجا اتراق کردن،دو تا قاصد از کوفه میومدن،حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟!گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن،تا این خبر رو دادن*فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد،فرمود:"رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ" بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن ..." مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره،دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه،دوتا آقازادش،محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن،یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده،این دختر رو صدا زد ،بغلش کرد،ابی عبدالله دایی این دختره،یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده"حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی،من هستم ..."خواهران و دختران من هستن"

سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه،گذشت تا عصر روز عاشورا،با همه وداع کرد،همه رو آرام کرد... این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد،سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه..."یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته...سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده‌" از اسب پیاده شد"این ناز دانه رو بغل گرفت،یا الله،نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد،دل حسین و به لرزه انداخت،فرمود:"لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة،مادام الروح فی جُثمانی"یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن..."هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت،دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت،هر جوری بود دختر رو آرام کرد"اما بمیرم عصر روز یازدهم،این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه،هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه،دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره... هر کاری کرد نتونست"میدونی چرا؟اخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد...."

بدن امام احترام داره،هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه،اخرالامر بدنو رو زمین گذاشت،"فنکبت علیه" بر اون بدن سجده کرد... این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده،یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد،سکینه جان،به شیعیان من سلام مرا برسان،بگو بابامو لب تشنه کشتن...

ای حسین ....

شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی

اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی

*اگه منو تو  روضه خون شدیم،از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده،روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد،سکینه جان به اونا بگو:*

لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی

کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی

حسین ....

بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله

لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد

ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین....

بالحسین یاالله

                           دانلود روضه

admin بازدید : 220 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

یاران من آماده ی ایثار باشید

باید مقیم سرزمین یار باشید

اینجا مقام قرب رب العالمین است

اینجا همانا کعبه ی اهل یقین است

اینجا اگر از دامن کعبه جدایید

پرواز کردید و در آغوش خدایید

روزی که حق این سرزمین را آفریده

خون شما را با وصال خود خریده

*حالا همه ی این حرف هارو داره میزنه،یه نفر داره گوش میده، صدای گریه اش آروم آروم بلندترشد، دیگه از امشب همتون بخونید: امان از دل زینب*

دیدار معبود شما اینجاست یاران

*ابی عبدالله هنوز داره کلّی حرف میزنه،انگار می خواست خواهر رو آماده کنه، دیدی بخوان یه خبر بدی رو بدن مقدمه چینی میکنن، یک دفعه نمیگن، چه جوری به زینب بگم اینجا کجاست؟*

دیدار معبود شما اینجاست یاران

میلاد مسعود شما اینجاست یاران

اینجا عطش آب و شهادت زندگانی است

اینجا به خون خفتن حیات جاودانی است

*یه نگاه به بغلش کرد،دید داداشا کنارش ایستادن، یه نگاه این طرف کرد دید اصحابش ایستادن.الله اکبر، بذار آروم بخونیم،آخه شاید زینب بشنوه و دلش بلرزه، هنوز زوده عمه ی سادات گریه کنه*

اینجا به روی دست بگرفتم سرم را

وقف خدا کردم علی اکبرم را

اینجا فدای دوست گردد هست عباس

اینجا جدا گردد زپیکر دست عباس

***

سقای دشت کربلا، اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

*امشب شب روضه است،یه سر بریم حرم عباس*

دستش شده از تن جدا، اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

***

اینجا به روی دست گیرم اصغرم را

یک شیرخواره نه تمام لشگرم را

*این یه دونه اش صدای گریه ی زینب رو بلند کرد،بعضی ها نوشتن گریبان پاره کرد،بعضی نوشتن از هوش رفت*

اینجا شود سرهای ما از تن بریده

اینجا شود گلهای ما با تیغ چیده

اینجا بود آب روان اشک دو دیده

خواهر زند بوسه به رگهای بریده

شاعر : استاد سازگار

*بچه ها دویدن،بابا بیا عمه از هوش رفت، دوید اومد بالا سر زینب،چه زینبی؟ یه نگاه کرد دید خواهر از حال رفته، زینبی که این همه داغ دیده، مادر از دست داده، پدر از دست داده، برادر از دست داده، یه زن پنجاه و چهار ساله است،ببین یه خانمی که این همه داغ دیده،دیگه طاقتی نداره،یه حسین بیشتر نداره، اومد بالا سرش، مرحوم شیخ مفید میگه:سر زینب رو روی زانوش گذاشت، صدا زد: سکینه یه مقدار آب بیار بابا. الحمدالله فردا آب بود،کسی دنبال آب نگشت. یه ذره آب تو صورت خواهر پاشید،چشماش رو باز کرد،حسینم!داداش چرا این حرف هارو زدی؟ جلو زینب حرف مرگ زدی؟مگه تو منو نمیشناسی داداش؟ این خواهر و برادر هزاران حرف نگفته با هم دارن،زود بردمت سر اصل مطلب. حسین جان این حرفهارو نمیزدی،چی شده تو این سفر؟شروع کرد به دلداری زینب، گفت:خواهرم! رسول خدا جدم از من بهتربود رفت،بابام علی با اون عظمت،با اون شجاعت رفت، مرگ حق ِ، مرگ زینت ماست، مرگ باعث بقای ماست، ناراحت نشو اینم تقدیر الهی است،هی دلداریش داد، مادر رفت،داداشم رفت. یه نگاه کرد زینب،حسین! همه که رفتن، من و به که می خوای بسپاری؟امان امان امان،الله اکبر، نمیدونم دلت تو این لحظه کجای کربلا گیر کرده، اما من همین الان چشم سرم رو می بندم، جلو پله های تل زینبیه، هر کی بلده دنبال من بیاد،اینجا حسین زینب رو بهوش آورد، آب ریخت رو صورت خواهر،اما روز عاشورا،وقتی خودش رو انداخت رو بدن حسین، بجای اینکه یه نفر رو صورت زینب آب بریزه و بیدارش کنه، بجای اینکه زینب رو اینجوری آرام کنند، یه عده با کعب نی،یه عده با تازیانه،سکینه دستاش رو گذاشت رو سرش،بابا! پاشو عمه ام رو کشتن، حسین...........هر کجا نشستی کربلات رو بگیر،بلند بگو حسین..............

                              دانلود روضه

admin بازدید : 190 دوشنبه 08 شهریور 1395 نظرات (0)

نامه ها امضا شدند(2(

آستین ها تا شدند

دور مسلم کوفیان جمع گشتند و

 به سرعت جمع را منها شدند

کودکان ظرف شیر ...

عاقبت در کوفه و کرب وبلا بابا شدند

بر نمازش کوفیان اقتدا کردند

اما در سجودش پا شدند

مسلم و طوعه سپس تن به تن

در جنگ با نامردمان تنها شدند

*نشانه های ایمانه گریه بر مسلم*

دست بسته با طناب

*هر کی برا مسلم گریه کرد محرمش تضمین شد،فقط خدا می دونه حسین چقدر این آقا رو دوست داشت،بعد عباس همه دلخوشیش مسلم بود*

دست بسته با طناب

آه،آوردند مسلم را شبیه آفتاب

کوفیان دیدند که سر زده

خورشید بر دارالاماره بی نقاب

حرمله...آنجا هم آه ...

باسه تا تیر سه شعبه داد مسلم را عذاب

وای گفتم حرمله ...

چند شب دیگر فقط ماندست

تا بس کن رباب

مسلم از هم ریخته مثل ظرفی که بیفتد از بلندی با شتاب

با حساب بچه هاش نسل خود را داد پای کربلا با این حساب

*فرمود چه خبر از کوفه؟دور و برشونو نگاه کردن هی این پا و اون پا کردن

ابی عبدالله فرمودند:گفتم چه خبر از کوفه؟گفتند:آقا بی خبر نیستیم در خفا عرض کنیم یا در ملا؟!فرمود نامحرمی نیست بگید،گفتن آقا جان ما از کوفه داشتیم بیرون می اومدیم دیدیم شهر شلوغه همه به یه سمتی دارن میرن ما هم کنجکاو شدیم و رفتیم جمعیت و کنار زدیم دیدیم یه بدن بی سری از پا با طناب به مرکب بستن دارن می کشن رو زمین،بدن از سر شناخته میشه،بچه ها سنگ می زدند؛از یکی پرسیدم این کیه؟

گفتند:سفیر حسینه،مسلمه ....

عه این که دیروز همه احترام می کردند چی شد؟

هانی را همینطور ...

سر مسلم و بالای دارالاماره گذاشتند

شب اول روضه ام خودمم خوب گریه کردم روضه ام همین چند خط ادامه روضه م دعات کنم*

حسین سر تو باد سلامت،سر من رفت به باد

*حتی الامکان سعی می کنم روضه باز نکنم برات اما می بینم محرمه...*

سر تو باد سلامت سر من رفت به باد

بدنم پای قدم هات شد آخر بر باد

*آقای من ...*

همه ی کوفه حریف پسر حیدر نیست

خواهشا بند ز دستان برادر بردار

*بذار کارشو بکنه اینا خیلی بی رحمن*

بر حذر باش از این فرقه بی رحم حسین

خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار

*ای جان ... اینا کوچک بزرگ سرشون نمی شه*

خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار...

*آی...جمله به جملشو می گیری*

خواهش دخترکان از پدران سوغات است

احتیاطا دو سه تا معجر دیگر بردار ...

پسر فاطمه انگار صدا می شنوم

*یکی داره می گه*

که از گلوی پسر فاطمه خنجر بردار

او که افتاده زمین،کارشده راحت پس...

چکمه از سینه اولاد پیمبر بردار

*حسین...آی رفقا من شرح نمیدم فقط با حرکت دستم بهت میگم...این یه خط آخر روضه من تمام...*

لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم

*اول با هم گریه کنیم... آقا جان یا مسلم بن عقیل تو رو جلو زن و بچه ات نکشتند؛اون دوتا بچه ات هم که کوفه بودند اونا ندیدن با تو چه کردن*

*آی ....*

لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم

سر بزن بر سر نی نیزه ات از سر بردار...

*همه صدا بزنند یا حسین....

                             دانلود روضه

admin بازدید : 481 دوشنبه 08 شهریور 1395 نظرات (0)


(سیاهه با پرچم 2 سر در هر خونه
چشای صاحب الزمان گریونه)2
هزار ساله پشت این ابر بارونی خورشید آل فاطمه پنهونه
*آقا... یاصاحب الزمان...*
صاحب این بیرق،حضرت خورشید
دونه دونه به نوکرا اذن میده
چشاتو دریا کن، بگو آقا رخصت
رسمه که اذن می گیرن از داغ دیده
*آی آقا...*
کبوتر قلبم بازم تو دستاته
چشمم به دست عزاداراته
هر چی بهم دادن،از لطف زهراته
از گریه های عمه ساداته
*حسین...*
اون که تو رو داره چه نعمتی داره
عاشق شدن چ لذتی داره
*حسین...*
***
پیر و جوون آقا خاطرتو می خوان
این عشق عجب حکایتی داره
ارباب خوبم ماه عزاتو عشقه
اربابم خوبم پرچم سیاتو عشقه2
ارباب خوبم سینه زناتو عشقه
شال ماتمه آبرو به من داد
موج پرچمت دل رو داده بر باد
قصه ی غمت دریای نگاهم
اسم اعظمت از لبم نیفتاد
ارباب خوبم ماه عزاتو عشقه
ارباب خوبم پرچم سیاتو عشقه2
ارباب خوبم سینه زناتو عشقه
*حسین...*
رنگ عالم شد سیاه در جهان عاطفه
پیراهن غم شد سیاه
تکیه تکیه یا حسین در غمت پیراهن این شب
کم کم شد سیاه
چون که بالاتر نداشت در میان ماه ها
ماه محرم شد سیاه
پوست  در سینه زنی سرخ شد
شد نیلگون  وآخرش هم شد سیاه
بین این رنگین کمان دل سپید و
 چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه
     دانلود روضه
admin بازدید : 144 جمعه 22 مرداد 1395 نظرات (0)

رها کنید دگر صحبت مداوا را 2

فراغ اگر نکشد،وصل می کشد ما را 2

تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما

ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را

*نکنه بمیرم ، نبینمت .... ، محرم داره میاد ، نوکرا دارن آماده میشن من هنوز آماده نیستم ...*

شراره های دلم اشک شد زدیده چکید

ببین چگونه به آتش کشید دریا را ....

قسم به دوست که یک موی یار را ندهم

اگر دهند به دستم تمام دنیا را

آقام آقام .... آقام آقام ....

جنون کشانده به جایی که نشناسم

طریق کعبه و بت خانه و کلیسا را

نسیم صبح ، ز راهی که آمدی برگرد

ببر سلام زمن آن عزیز زهرا را ....

*ای در و دیوار ، ای حسینیه،لباس مشکی عزا،ای گریه کنا،ای حسینیا،ای برادر خواهرایی که اومدید امشب هم ناله ی مادرش بشید، همتون شاهد باشید خودشون گفتن سلام مستحبه و جواب سلام واجب ...." همچین شبی آقا رو سلام دادم ...." السلام علیک یا بقیه الله ... قربون شال عزات برم آقا،کجا برا جدت گریه می کنی؟ کجایی ببینی عده ای دارن با دستگاه عزای امام حسین بازی می کنن ....؛ ما مگه یادمون میره ، بزرگانمون گفتن" گفت پیرزنه کار میکرد یتیم بزرگ می کرد، تو خونه ی مردم لباس می شست،یه مقدار پول که خونه می آورد میگفت این سهم بچه ها ، اینم سهم روضه ی حسین (ع) ...." ما هر چی داریم برا حسینه ....." خون بچه هامون حلال کربلای حسین ...." همه ی عالم فدای یک گردش زبان  دور دهان علی اصغر، همه عالم فدای یه آه رقیه یکی گفت بابا پاهام میسوزه صدا گریت برسه مدینه....

                                دانلود روضه

admin بازدید : 306 جمعه 22 مرداد 1395 نظرات (0)

دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن*

غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود

غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود

چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت

*شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم*

چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت

به روی سر در خانه همیشه پرچم بود

اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز

برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود

*فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره*

همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم

پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود

شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت

*خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد*

چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت

شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود

وسط آتش ایستاد فرمود:*ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...)

شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا

میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود

*اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ..."

شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا

میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود

کبود زخم طناب و اسارت و غربت

چقدر در نظرش کربلا مجسم بود

*عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد*

خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش

بساط غسل و بساط کفن فراهم بود

در آن زمان به خدا هر دلی پریشان

شهید بی کفن وادی محرم بود

به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید

اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود ....

*چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:*

ته گودال فقط پیکر تو مانده و من

همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من

حسین....

                         دانلود روضه

admin بازدید : 341 جمعه 22 مرداد 1395 نظرات (0)

 

الا یا اهل العالم ان جدی الحسین .....

میتونه خودش و با پیغمبر وامیرالمؤمنین معرفی کنه بگه:"ان بن امیرالمومنین" اما بالافاصله اتصال خودش رو به ابیعبدالله بیان یکنه،مردم من پسر حسینم کدوم حسین؟!!*ان جدی الحسین قتلوه عطشانا*اصلا برای ما سواله ، از خود خدا که برای انبیا روضه میخوانه ، این روضه عطش اشاره میشه ؛ تا خود قیامت که فاطمه میخواد روضه بخوانه به این گوشه اشاره میکنه،این چه سریه که از بین این همه مصائب ابی عبدالله، عطش ابی عبدالله از همه بیشتر گفت و بروز داره؟!! فرمود آدم ، اگه باشی و ببینیش چطوری تو گودال دست و پا میزنه *ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّة ناصرا*آیا جوابش میدن نه ولله * فلم یجدهوا احدا الی بسیوف*   شمشیرها تشنگی شو برطرف میکنن ....

این جمله اول *الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً *دیگه ترجمه نکنم ، سالها پا روضه بزرگ شدیا*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً*انقده اسب بر بدنش تازاندن ... آماده ای بگم یا نه ؟!!! این برای معرفیه خود امام زمان ، اما در رجعت اولین کسیکه در رکاب امام تشریف میارن،خود ابی عبدالله به چه کیفیتی ابی عبدالله رجعت میکنند؛فرمودند به اون کیفیتی که سر در بدن ندارند ...." هنوز از اون رگ ها خون جاریه ..."

دومین نفر مادرشون فاطمه هست تا نگاه زهرا به این رگ های بریده میرسه چنان صیحه و ناله ای میزننحسین.....

                                         دانلود روضه

admin بازدید : 952 جمعه 22 مرداد 1395 نظرات (0)

دلم بود به یاد تو مدینه الرضا رضا

زیارتت به دین من زیارت خدا رضا

منم که بین طوطیان گرم ترانه ی توام

کبوتری شکسته پر در آشیانه ی توام

***

*رسید نیشابور یه پیرمرد سلمانی به محضر آقا معرفی شد مشغول اصلاح  موی سر و صورت امام، هنوز کارش تموم نشده بود امام رضا یه نظری کردند سنگ سلمانی مبدل به طلا شد. عرضه داشت یابن رسول الله من از شما طلا نمیخوام افتخار نوکریه شما رو پیدا کردم حضرت فرمود این و از ما قبول کن هر خواسته ای هم که داشته باشی ما اجابت میکنیم عرضه داشت یا ابالحسن من از مرگم میترسم تنها خواستم اینه دم جون دادن شمارو زیارت کنم لحظه مردن شما قدم رنجه کنید بالای سرم حاضر بشید، یا امام رضا ماهم حاجتمون همینه، یک سال از اقامت امام رضا تو خراسان گذشت یه روز تو مجلس مامون نشسته بود خیره خیره به سمت نیشابور نگاه کرد از مجلس غایب شد به قدرت امامت رفت و برگشت پرسیدند کجا رفتی آقا فرمود ما به اون پیرمرد سلمانی قول داده بودیم الان لحظه احتضارش بود رفتیم بالاسرش سرش رو به دامن گرفتیم*

***

مرغ بی بال و پرم یا سیدی

من گدای این درم یا سیدی

تو که آهو را ضمانت میکنی

کی فراموش این غلامت میکنی

ای ولایت شرط ایمان همه

رد مکن مارا به جان فاطمه

هر که نام او برد در محضرت

دست خالی برنگردد از درت

                        دانلود روضه

admin بازدید : 127 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)


از غربتت حال من مضطره2
دیده گریونت امشب مادره2
آه،واویلا واویلا امام صادق...
تو یه کوچه یه امامو غربت و دستای بسته
پابرهنه روی خاکا دل شکسته
غم به کنج قلب فاطمه نشسته
باز دوباره...باز دوباره هتک حرمت
تا که توی کوچه ها باز تو رو کشوندن
در خونتو نامردا سوزوندن
بچه هات روضه ی زهرا رو میخوندن
دلا زاره...دلا زاره...
گریه شده کار روز وشبم2
زیر دست و پا فکر زینبم2
آه،واویلا واویلا امام صادق...
***
بانی عشق،بانی مجلس روضه های  ماتم
راوی روایت روز پر از غم
نمک سفره احسان محرم
عاشورا...عاشورا
همه فکرت کربلا و صورتای رنگ پریده
قد مادری تو قتلگه، خمیده
گریه ات بود برا سر بریده
واویلا...واویلا
کل یوم عاشورا همیشه2
هیچ جا مثل کربلا نمیشه2
آه،واویلا،واویلا ای تشنه لب...
***
بین اعدا،به زمین خوردی و زینب به تماشا
روی تل زینبی غمین و تنها
قتلگه شده ز خون شبیه دریا
من بمیرم...من بمیرم
دیده زینب یکی رو سینه ی تو جا گرفت و...
سرتو حسین یه کم بالا گرفت و...
خنجر عریان رو بر قفا گرفت و...
من اسیرم...من اسیرم
حسین...واااای...
ای بی کفن حسینم تو بنگر
بعد تو میبره عدو معجر
حسین...وااای....
دانلود مداحی

 

admin بازدید : 178 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)

 

السلام علیک ایها الامام الصادق،السلام علیک ایهاالامام الناطق،السلام علیک ایها الفائق الراتق، السلام علیک ایهاالسنان الاعظم

)کوچه کوچه مدینه لبریز از

عطر و بوی محمّدی شده است)2

به تن شهر باز گشته حیات

غرق در رفت و آمدی شده است

دم به دم با دم مسیحائیت

منتشر می کنی حقایق را

به دیار مدینه می بخشد

چشم های تو صبح صادق را

مثل جدّت مدینة العلمی

ششمین آفتاب اندیشه

با بیان پیمبرانه‌ی تو

شد به پا انقلاب اندیشه

با شکوه تو تا هزاران سال

سرفراز است رایت شیعه

که به «قال الامام صادق» ها

زنده مانده هویّت شیعه

لحظه لحظه زُراره پرور بود

یابن طاها! نبوغ چشمانت

*چه شاگردهایی تربیت کرده امام صادق؛خود حضرت فرمود: "لولا زراره لاندرس احادیث ابی" اگر زراره نبود احادیث پدرم امام باقر مندرس میشد.مدرسه ای راه انداخت،شاگردان بزرگ تربیت کرد؛اما اینقدر شاگرد داره بعضی از منابع نوشتند:تا دوازده هزار،بعضیا نوشتند تا چهار هزار.یه جمله ای رو مرحوم کلینی در کافی نقل کرده،آقا فرمود: " اشکوا الی الله وحدتی و تقلقلی بین اهل المدینه"من بین مردم مدینه غریبم...ای غریب مدینه...اصلا همه ائمه ما مدینه غریب بودند...مگه جدت امیرالمومنین در این مدینه غریب نبود؟! *

لحظه لحظه زُراره پرور بود

یابن طاها! نبوغ چشمانت

شده صدها مفضّل و جابر

ریزه خوار فروغ چشمانت

در عروج الهی ات هر دم2

جان تو شوق بندگی دارد

نیمه‌ی شب قنوت دستانت

درس عشق و پرندگی دارد

آن شبی که در آتش کینه

باغ یاس و شقایقت می سوخت

*آتیش آوردند در خونه امام صادق... "فَأَلْقَى اَلنَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ‏ فَأَخَذَتِ اَلنَّارُ فِی اَلْبَابِ وَ اَلدِّهْلِیزِ"

والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه منزل آتیش گرفت...

والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه در آتیش گرفت...

*دلت کجا رفت؟! مثل مادرت که  در خونشو آتیش زدند...اونجام در خونه رو سوزوندن ...منو ببخش آقا یا جعفربن محمد،یه سوال دارم: وقتی شما رو دست بسته بردند،وقتی در خونتونو آتیش زدن آیا جلو چشمت ناموستو زدند؟نه به خدا...آقاجونم آیا همسر باردار داشتی بیاد دم در؟! یا زهرا...دیگه چی؟!*

آن شبی که در آتش کینه

باغ یاس و شقایقت می سوخت

هیزم و تازیانه آوردند

چقدر قلب عاشقت می سوخت

ای محاسن سپید آل الله!

دست بسته تو را کجا بردند

*نذاشتند عمامه برداره،نذاشتند لباس به تن کنه،با لباس منزل،پای برهنه...من یه تصویر میکنم برای شما:اگر خدای ناکرده یکی از مراجع تقلید ما رو بیان این جوری ببرن ما جیگرمون خون میشه؛امام صادقه،پسر پیغمبره...راوی میگه وقتی از در منزل بیرون آمد روی آتش راه میرفت میگفت: "انا بن اعراق الثری،انابن ابراهیم خلیل الله"من پسر ابراهیمم...*

ای محاسن سپید آل الله!

دست بسته تو را کجا بردند

تن تو در مدینه بود اما

دلتان را به کربلا بردند

*اگه میخوای دلت جلا بگیره امام مهربان ما به ریان بن شبیب فرمود: "یابن شبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین"اگه میخوای گریه کنی برا حسین گریه کن...هر چی که روضه میشنوی نوای حسین جان هم داشته باش...حسین حسین حسین...*

تن تو در مدینه بود اما

دلتان را به کربلا بردند

قلب تو مثل این حسینیه ها

شب جمعه همیشه هیأت داشت

داغ هفتاد و دو گل پرپر

در نگاه ترت اقامت داشت

مجلست روضه خوان نمی خواهد

در حضورت اشاره ای کافی است

تا شود حجره‌ی تو کرب و بلا

گریه‌ی شیرخواره ای کافی است

*اگر گهواره را پس داده بودند2

دلش خوش بود با طفل خیالی...

یه وقت مادر نگاه کرد بچه روی دست بابا پرپر میزنه...

از سویدای دل یا حسین...*

شاعر: یوسف رحیمی

                             دانلود روضه

admin بازدید : 169 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)


(میدونه خودش،روز آخره2
گریه میکنه،یاد مادرش2)2
وای دل پرخون،چشم گریون،میکشیدن یه مرد تنها رو
(از توی خونه،نیمه ی شب،پابرهنه،میبردن آقا رو)2
[کوچه به خودش لرزیده،این خاک،داغ زهرا دیده
این شهر،(بوی غربت میده3)]3
(خیلی بی کسه،بین دشمنا2
یا زهرا میگه،توی شعله ها2)2
باز شده زنده تو مدینه ماجرای غریبی حیدر
باز یه امامو، دست بسته،توی کوچه...کجای ای مادر2
داره آسمون فریاد آقا تو چنگ صیاده
ای وای (از نفس افتاده)3
[کوچه به خودش لرزیده،این خاک،داغ زهرا دیده
این شهر،(بوی غربت میده3)]2
دید دوتا چشماش،توی کوچه،کربلا و شام غریبونو2
برد روضه ها و غم آقا تا محرم دل پریشونو2
[بوده تو شهر پیغمبر،تنها،بی کس و بی یاور
اما (آقام نشد بی سر3)]2
***
نوح ائمه گفت:نوحوا علی الحسین...
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلاست
هرآینه دلیست که حیران کربلاست
در هر کجا سریست پریشان کربلاست
داغی اگر که هست به این سینه داغ توست
ماتم اگر که هست،ز هجران کربلاست
اشک است این که دور حرم را گرفته است
آری فرات دیده ی گریان کربلاست2
نوح ائمه گفت:نوحوا علی الحسین...
دانلود مداحی
admin بازدید : 195 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)


ششمین حجتم،خسته از غربتم2
بسته شد دفتر عمرم امشب،با شرار زهر کینه2
میشوم راحت از بی کسی کوچه هایت ای مدینه2
با دوچشم ترم،میروم دیگر سوی مادر2
آه و واویلا2 وا مصیبت...
*هر روضه ای میاد مخصوصا این چنین شبایی مثل شهادت امام صادق علیه السلام
هر کسی رو دعوت نمیکنند.
یکی از دغدغه های مراجع بزرگوار،آیت الله وحید و عزیزان دیگه هم همینه.
رییس مکتبمونه،همه باید عزادار باشند.*

در خانه شکست،شعله بر در نشست2
در که با پا شکست،دل زهرا شکست
گر چه دشمن مرا ظالمانه،با دو دست بسته برده
بین آتش دگر همسر من،از کسی سیلی نخورده
رفته ام آن شب،در پی مرکب،مثل زینب
آه و واویلا2 وا مصیبت...
***
(ششمین حجتم،خسته از غربتم2
بسته شد دفتر عمرم امشب،با شرار زهر کینه2
میشوم راحت از بی کسی کوچه هایت ای مدینه2
با دوچشم ترم،میروم دیگر سوی مادر2
آه و واویلا2 وا مصیبت...)2
حمله ور آمدند،پا به در میزدند
گرچه سجاده را در نمازم،زیر پاهایم کشیدند
کودکانم ولی،روی نیزه،راس بابا را ندیدند
لاله ی پرپر،دست و پا زد در،زیر خنجر2
حسین...حسین...
آه و واویلا2 وا مصیبت...
(ششمین حجتم،خسته از غربتم2
بسته شد دفتر عمرم امشب،با شرار زهر کینه2
میشوم راحت از بی کسی کوچه هایت ای مدینه2
با دوچشم ترم،میروم دیگر سوی مادر2
آه و واویلا2 وا مصیبت...)2
***
ای جوار کبریا آیینه ات
علم کل انبیا در سینه ات
با نگاهت قطره،دریا میشود
ذره،مهر عالم آرا میشود
کرسی درست مفضل پرور است
هم کلامت هفت دریا گوهر است
گرچه تا عمق زمان تاخته
علم هم قدر تو را نشناخته
هر کلامت صفحه ی دل را جلاست
میوه ای از نخل سبز کربلاست
پیشتر از خلقت این روزگار
شیعه کرده مکتبت را اختیار
شیعه از آغاز خلقت،حیدریست
شیعه تا صبح قیامت،جعفریست
دانلود مداحی
admin بازدید : 191 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)


جلو چشمام در میسوزه،دلم آروم نداره
خدایا کاری بکن تا،یکم بارون بباره
(نگفتن من قد خمیدم،در و دیوارو که دیدم
از این سینه آه کشیدم،آه آه آه آه)2
هزار دفه زمین خوردم،میریخت از چشمام ستاره
می افتادم تا رو خاکا،میخندیدن دوباره2
وای از نگاه من،غم شد پناه من
چی بود گناه من2
 ای وای امون ای دل...
***
نکش با دستای بی رحم،به روی خاکا من رو
عزیزام طاقت ندارند،این جور نفس زدن رو
(منو بردن،گریه داره؛ که پژمردن گریه داره
زمین خوردن گریه داره،وای وای وای وای)2
دل کوچه گرفت از غم،همین که من آه کشیدم
همون جایی که افتادم،رو خاکا مادر رو دیدم
وای از غمای من،خون شد چشای من،زخمه پاهای من
*آقاجان شما هفتادسالت بود نحیف و ضعیف و ناتوان،
پابرهنه تو کوچه ها کشوندت؛یادم افتاد یه دختر سه ساله هم یه نیمه شب....
پاهاش دیگه رمق نداشت...حسین...*
دانلود مداحی
admin بازدید : 305 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم.

اللهم صل وسلم وزد وبارک علی السید الصادق الصدیق العالم الوثیق الحلیم الشفیق الهادی الی الطریق الساقی شیعته من الرحیق و مبلغ اعدائه الی الحریق صاحب الشرف الرفیع و الحسب المنیع و الفضل الجمیع الشفیع بن الشفیع المدفون بالبقیع المهذب الموید الامام الممجد ابی عبدالله جعفر بن محمد صلوات الله و سلامه علیه

(نه رواقی، نه گنبدی، حتی

سنگ قبری سرمزار تو نیست)2

غیرمُشتی کبوتر خسته

خادمی، زائری، کنار تو نیست

*حرم امام رضا امشب چه خبره؟اما مدینه امشب  کنار بقیع خبری نیست؛نمیگذارند کسی بایسته گریه کنه برای رییس مذهب شیعه...*

بغضهایم کجا دخیل شوند

پس ضریحت کجاست آقاجان

*سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش

نه بذار بهتر بگم:

سلام من به بقیع و به چار قبر رفیعش*

روضه خوان ها چرا نمی خوانند

گریه ها بی صداست آقاجان

گنبدی نیست تا دلم بپرد

پابه پای کبوتران شما

کاش می شد که دانه ای گیرم

امشب از دست مهربان شما

حرف ِ گلدسته را نباید زد

تا حسودان شهر بسیارند

از شما خانواده آقاجان

درمدینه همه طلبکارند

*مدینه همه از بچه های علی طلبکارند...شاید نباید اول روضه اشاره کنم؛همونایی که آمدند در خونه ی جد غریبت امیرالمومنین؛وقتی هیزم آوردند منابع اهل سنت نوشتند،مردم تعجب کردند.گفت:هیزم بیارید،میخوام خونه رو بسوزونم،مردم گفتند: "ان فیها فاطمه" تو این خونه فاطمه زهراست،مگر میشه؟ چی جواب داد؟"قال: و ان..."اگه زهرا هم باشه خونه رو میسوزونم.زبون حال امیرالمومنین چی شد؟

در وسط کوچه تو را میزدند2

کاش به جای تو مرا میزدند...

گوشه ی چشم تو چرا شد کبود؟

به من بگو مگر علی مرده بود؟

وای من و وای من و وای من2

میخ در و سینه ی زهرای من...

ای مادر...*

از شما خانواده آقاجان

درمدینه همه طلبکارند

حیف آن چاهها که حیدر کند

چقدر مادرت دعاشان کرد

عوض آن همه محبت ها

این مدینه چه خوب جبران کرد

کاش ایران می آمدی آقا2

نزد ما اهلبیت محترمند

پیرمظلوم بی حرم، اینجا

پسران تو صاحب حرمند

*چقدر ما امامزاده داریم،همشون رو آباد کردیم.اگه بقیع رو دست ما ایرانیا میدادند مثل حرم امام رضا درست میکردیم؛مثل خادمای با ادبش میبردیم مدینه...*

کاش ایران می آمدی آقا

مُلک ری قبله ی ولا می شد

مثل مشهد برایتان اینجا

مشهد الصادقی بنا می شد

کاش ایران می آمدی آقا

قدمت روی چشم ما جا داشت

کاش خاک شلمچه و فکه

عطریاس عبایتان را داشت

کاش ایران می آمدی آقا

در مدینه غریب افتادید

من بمیرم برایتان؛ گیر ِ

عده ای نانجیب افتادید

کاش ایران می آمدی آقا

مردمش از مغیره بیزارند

حرمت گیسوی سپیدت را

در مدینه نگه نمی دارند

*اومدند در خونه ی امام صادق رو آتیش زدند؛آستانه ی در آتیش گرفت...آقاجونم! اگه در خونتو آتیش زدند جلو چشمت ناموست رو نزدند...

اگه در خونتو آتیش زدند،همسر بار دارت پشت در نیومد...

صدای نالتو برسون مدینه:یا زهرا...*

شاعر: وحید قاسمی

                             دانلود روضه

admin بازدید : 198 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)

یابن الحسن*

آقا قسم به جان شما خوب میشوم

*درسته بدم اما یه عمر در خونه ی شما بودم،نذار کارم بدتر از این بشه...*

آقا قسم به جان شما خوب میشوم

با روضه های جد شما خوب میشوم

آقا قسم به جان تو و جان مادرت2

با یک نسیم کرب و بلا خوب میشوم

صلی الله علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمدالصادق

ای بانی روضه های زینب...

آسمان است و قمر دور سرش میگردد

آفتاب است و قمر خاک درش میگردد

این قد و قامت افتاده،درخت طوباست

این محاسن به خدا آبروی دین خداست

این حرم خانه ی زهراست،نسوزانیدش

این حسینیه ی زهراست، نسوزانیدش

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید

پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

آی نامرد! بگذار عبا بردارد

پیرمرد است،تو بگذار عصا بردارد

ببریدش،ببرید اما از وسط مردم نه!

هرچه خواهید بیارید ولی هیزم نه!

*آتیش زدن این خونه رو...*

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند

وسط شعله کمی مادر مادر بکند

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

*یه بار جدشو از وسط کوچه بردید بسه...یه بار عمه جانشو از وسط کوچه های کوفه و شام بردید بسه...*

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

اصلا این مرد مگر پای دویدن دارد؟!

پیرمردی که خمیده ست،کشیدن دارد؟!

شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید

آسمان است در این کوچه زمینش نزنید

شاید این کوچه ی باریک همان جا باشد...

شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد...

شاید این کوچه همانجاست که زهرا افتاد...

گرچه هم دست به دیوار و در شد اما افتاد..

دنبال مرکب پیاده نبرید...

*همه ی اینا رو گفتم یه روضه بخونم.فردای اون روزی که امام صادق علیه السلام رو اون جوری شبانه از خونه بیرون کشیدند،صدا زدند آقا اولین بار نیست این جور به شما جسارت و بی ادبی میشه اما انگار امروز یه جور دیگه ناراحتید! گریه کرد امام صادق...فرمود:دیشب  یه در از خونه ی ما آتیش گرفت،همچین که حمله کردند به خونه،دیدم زن و بچه این ور و اون ور فرار میکنند...دیدم غلاما و کنیزا بچه هامو یه گوشه جمع کردند آتش بهشون نرسه...یاد عمم افتادم،یادم اومد یه روز غروب تو کربلا هزار هزار لشگر اومد..یه عمه دارم و یه مشت بچه یتیم...

مادر ندارد...شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد

آن قدر زخمیست،جایی برای بوسه بر پیکر ندارد...

در بین گودال،افتاده و عمامه ای بر سر ندارد

می دید زینب این صحنه را،خواهرش باور ندارد

میگفت زینب شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد

با گریه میگفت ای کاش که پیراهنش را بر ندارد

کشتید اما چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد؟!

میگفت دشمن کارش تمام است،چون که آب آور ندارد

لب هاش خشک است

خشک است و تاب خیزران تر ندارد

یک سو رقیه،غیر از فرار او چاره ای دیگر ندارد

یک سو رباب است،شیر آمده اما دگر اصغر ندارد


                                 دانلود روضه

admin بازدید : 124 شنبه 09 مرداد 1395 نظرات (0)

300-400امامزاده تو قم هست،من نوعاً امامزاده ها رو رفتم دیدم.جایی ندیدم که حداقل یه ضریح چوبی نداشته باشه.طرف آذری زبان بود،آمده بود قبرستان بقیع با مشت میکوبید تو سینش میگفت:یا فاطمه پاشو دست بچه هاتو بگیر با ما بیا ایران؛مردم ایران خیلی با معرفتند،نمیگذارند شما غریب باشید.وقتی شما میرید کنار قبرستان بقیع اصلا غیر ارادی میگید: "صلی الله علیک یا علی بن موسی" میگی یا امام رضا،چرا؟! چون شما میرید کنار قبر امام رضا علیه السلام میگید: " السلام علیک یا غریب الغربا" اگر به معنای دور بودن از اجداد طاهرینتونه خب "سلمنا" اما اگر غربت به این معناست که شما سنگ قبر نداری،ضریح نداری،گنبد طلا نداری،زائر نداری،خادم نداری...باید بری قبرستان بقیع،از این پله های قبرستان بقیع بری بالا،قبر 4 امام با خاک یکسان...اون موقع با تمام وجود میگی یا امام رضا تو غریب نیستی آقا...وقتی داشتند ضریح رو پرده برداری میکردند یکی از رفقای ذاکر ما نعره ای کشید؛گفت:یا امام رضا این هفتمین یا هشتمین ضریحه که برای شما ساختند یعنی یه دونه از اینا به اجداد طاهرینت تو بقیع نمیرسید؟! تو یه خیابون قم مدتی دوتا تابلو نصب بود؛روی یکی نوشته بود کارگاه ساخت ضریح امام حسین علیه السلام این ور خیابونم نوشته بود کارگاه ساخت ضریح امامین عسگریین علیهما السلام؛من تو دلم میگفتم خدایا یعنی میشه تو یه شهری تابلویی بزنند کارگاه ساخت ضریح ائمه بقیع؟!

سن مبارک امام صادق علیه السلام رو 65-70گفته اند.یعنی شیخ الائمه هست.روضه امام صادق علیه السلام رو پیرمردا بهتر درک میکنند.دیدید بعضی پیرمردا نمیتونند راه برن،میگن احترام پیرمردا رو نگه دارید.اگه یه جا ببینند یه پیرمردی زمین خورده،نمیرید بلندش کنید؟یا اگر ببینید کسی داره نسبت به این پیرمرد جسارت میکنه نمیرید جلو مداخله کنید؟حالا بشنوید! دستور داد برو هر جور امام صادق رو پیدا کردی،لباسش رو دورش بپیچون و کشان کشان به سمت من بیار.امام صادق علیه السلام تو مسجد مشغول نماز بودند،میگه اومدم نگاهم که به حضرت افتاد دیدم این آقا پیرمرده،حیا کردم.نمازش که تمام شد آستین حضرت رو گرفتم که ببرم؛حضرت فرمود:همون جور که بهت دستور دادن منو ببر؛عرض کرد:نه آقا ولو اینکه به قیمت جونم تمام بشه شما رو اینجوری نخواهم برد.یه بار دیگه امام صادق رو اوردند،اومد به سمت امام صادق بره که حضرت رو به شهادت برسونه ولی رنگ از رخسارش پرید،شمشیر رو در غلاف کرد،آقا رو با احترام برگردوند بعد ازاینکه حضرت رفتند،میگه گفتم که تو قصد کشتن امام صادق رو داشتی چرا نکشتی؟گفت:تا آمدم به سمتش برم دیدم یه اژدهایی پشت سر حضرت ایستاده،دهنش رو باز کرده،ترسیدم که با یه نفس اون بسوزم.

یه بار دیگه هم میدونید خانه ی امام صادق علیه السلام رو به آتیش کشیدند،آتش زبانه میکشه،اما یه وقت دیدند حضرت پا رو آتیش میگذاره میگه:من پسر کسیم که رگه های زمینه،من پسر ابراهیم خلیلم که آتش بر او گلستان شد.

یه بارم به ابن ربیع دستور داد که برو هر جوره امام صادق رو بیار از در هم وارد نشو از دیوار برو،از دیوار پرید پایین،دید حضرت مشغول نمازه،آستین حضرت رو گرفت کشید،حضرت فرمود:بذار دورکعت نماز بخونم.گفت:مجاز نیستم.بذار عمامه سرم بذارم،بذار لباس تنم کنم.گفت: مجاز نیستم.حضرت رو کشان کشان از داخل منزل بیرون برد.پیرمرده،65-70سال سن مبارکشه.خود اون خبیث روی مرکبش نشسته،شیخ الائمه ما،امام پیرما رو داره دنبال مرکبش کشان کشان میکشه،به یه جایی رسید امام صادق فرمود:رمق برای دویدن ندارم،نمیتونم بدوم.وارد مجلس شد،بی حیا نشسته،تا امام صادق آمد،یه مقدار غلاف شمشیر رو بیرون کشید،دوباره زد،یه مقدار دیگه،دوباره...چندبار این اتفاق افتاد،بعد دید نمیتونه امام صادق رو با احترام برگردوند.امام صادق فرمود:این بار اگر با من کار داشتی پیغام بده،خودم میام.هی وقت و بی وقت تو خونه ی من نریز،دل این زن و بچه منو هی نلرزون.

دو جا میخوام گریز بزنم.

میگه برگشتم گفتم:تو که قصد جان امام صادق رو داشتی چرا نگفتی؟گفت:به خدا هربار که شمشیر کشیدم پیغمبر رو کنارش دیدم.حضرت میفرمود:مبادا متعرض فرزندم بشیا ! مرتبه ی آخر که شمشیر رو تا آخر بیرون کشیدم دیدم پیغمبر خدا آستین ها رو بالا زده به سمت من حمله ور شد،مبادا متعرض فرزندم بشی! ترسیدم؛از کشتن او صرفه نظر کردم.

امام صادق، آقا !  تو تاریخ داره فقط خونتون رو آتیش زدن،اهل و عیالتونم آسیب دیدند؟اتفاقی براشون افتاد؟ما که نشنیدیم اونجا مثلا عیال شما جسارتی بهش شده باشه ولی تو این مدینه خونه آتیش زدن تازگی نداره ها... تو این مدینه  درخونه آتیش زدن تازگی نداره ها...

امام صادق به شهادت رسیدند،غربت کشید،مظلومیت کشید ولی به خدا بدن امام صادق رنگ آفتاب به خودش ندیده...بدن امام صادق بی غسل تو خاک نرفته...بدن امام صادق کفن داشته... بدن امام صادق ریگ داغ به خودش ندیده...

مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است و کسی بر سر ندارد

اگر کشتند چرا آبت ندادند؟!

چرا ز آن در نایابت ندادند؟!

اگر کشتند چرا خاکت نکردند؟!

کفن بر جسم صد چاکت نکردند..

بدن امام صادق رو کفن کردند اما دلا بسوزه برای اون شهیدی که...

امان از نعل های تازه بسته2

امان از استخوان های شکسته...

همه ناله بزنید: حسین...

                              دانلود روضه

admin بازدید : 231 شنبه 09 مرداد 1395 نظرات (0)


ای سجده گه اهل وفا ابرویت
وی قبله ی جان حق پرستان رویت
هر سو که کنم روی و به هرجا نگرم
باشد به خدا روی دل من سویت
*حسین جان ... حسین جان ...*
ای آن که تو را بر آستان خوانده شود
هر کس که ز هر پناهگه رانده شود
ای پیر طریق خضر ،ای شاه شهید
مگذار که عاشق تو درمانده شود 2
***
امروز همی امیر و مولای منی
امید و پناهگاه فردای منی
آن روز مبادا روم از یاد تو من ...
تو دادرس روز مبادای منی ....
*ای حسین جان .....*
آن روز مبادا روم از یاد تو من ...
تو دادرس روز مبادای منی ....
دانلود مداحی
admin بازدید : 116 شنبه 09 مرداد 1395 نظرات (0)


[حالا دارم میفهمم آتیش در یعنی چی2
حالا دارم میفهمم(سوخته پر یعنی چی2)]2
(حالا دارم میفهمم تو کوچه های غربت
حمله به یک خونه با چهل نفر یعنی چی؟)2
(نفس نمونده تا بگم،یه دریا گریه هم کمه2
خدا میدونه چی گذشت تو کوچه ها به فاطمه)4
وای از حال مادرم،وای از چشمای ترم
اینجا بین کوچه ها،ارث از علی میبرم
وای ، وای از غریبی ...
***
حالا دارم میبینم،گردو غبار و دودو2
حالا دارم میبینم (شعله های نمرودو2)
حالا دارم میبینم،چیزی که مادر دیده2
با دست بسته حیدر(جلوی مردم بوده2)
یکی نگفت تو کوچه ها،بذار عبا به تن کنه2
میون شهر کسی نبود،فکری به حال من کنه
(نفس نمونده تا بگم،یه دریا گریه هم کمه2
خدا میدونه چی گذشت تو کوچه ها به فاطمه)2
***
وای از تنها موندنم،وای از غصه خوردنم
وای پای برهنه ام،وای کوچه کشوندنم
حالا دیگه حس کردم،عطش رو دراوج تب
حالا دیگه حس کردم(ترک های روی لب)2
حالا دیگه حس کردم میون چندتا بچه
چرا همش خون بارید(چشای عمم زینب)2
باروضه ها خمیده شد،زنی که مثل حیدره2
آخه یکی رو نیزه ها،سر حسینو میبره2
*صلی الله علی الباکین علی الحسین ...
حسین ... حسین ... *
دانلود مداحی
admin بازدید : 146 شنبه 09 مرداد 1395 نظرات (0)


( گریه دوای،اشتیاق،قلب عاشق
جونم فدای،زائرای،خاک صادق
اشکم نشونی از فراق و اشتیاقه
دلم اسیره اون مزاره بی چراغه
به یاد مزار بی سرات،کنار همه کبوترات)2
بلند گریه می کنم برات ....

ادامه داره،تا همیشه،غربت تو
ماه و ستاره،سایبون،تربت تو
نه صحنی و نه گنبد و نه سایبونی
نه گریه و نه ناله و نه روضه خونی
صدام تا مدینه می رسه،از اینجا که می زنم صدات
بلند گریه می کنم برات .....
***
به لطف تو ما شیعه ایم و سر فرازیم
اشاره کن تا اون حرم رو ما بسازیم
رو هم می زاریم کاشیاش و دونه دونه
میون اون صحن حوض آب و سقا خونه
یه روزی میام به اون حرم،یه روز می شینم پایین پات
بلند گریه می کنم برات ....
***
شهید شدی ولی پیکر تو دست نخورد
میان معرکه خون سر تو دست نخورد ...
اگر چه در اثر زهر میزدی پر و بال
ز تیر و نیزه  به بال و پر تو دست نخورد
هزار شکر به پیراهن و عبای شما
برابر نگه خواهر تو دست نخورد
اگر چه دست تو شد بسته با طناب ستم
به نقش ایینه ی انگشتر تو دست نخورد
نفس نفس زدنت سخت شد ولی آقا
به ضربه تیغ کسی حنجر تو .....
دانلود مداحی
admin بازدید : 116 جمعه 08 مرداد 1395 نظرات (0)


[( شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا ) 2
( ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا )2] 3
صدای ناله رسد از آسمان
خیل ملائک همه بر سر زنان
شکسته دندان نبی واویلا واویلا 2
خون رود از جسم علی واویلا واویلا
شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2
***
( ببین نشان کینه ی دشمنش
به دست یک زن شده غارت تنش ) 2
عبا کشیده رو سرش واویلا واویلا 2
تا که نبیند خواهرش واویلا واویلا
[شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2]2
نگاه زینب شده خیره ز تل
کشیده دشمن خنجرش از بغل
چکمه به پا ز کینه اش واویلا واویلا
نشسته روی سینه اش واویلا واویلا
*حسین .....
دیگه این سر و جدا نکردن،دیگه به این بدن اسب نتازوندن ...
اما خواهرش فرمود یا جدا ! هذا مرمل بدما ..." مقطع الاعضا ..." حسین ....*
[شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا
(ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا)2]2
*بوی خون آید از دل صحرا ....*
واویلا واویلا واویلا خدا واویلا ....
خاک عالم به سر چه رخ داده ...
بین لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاد ...
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
دانلود مداحی
admin بازدید : 203 پنجشنبه 31 تیر 1395 نظرات (0)

بریم در خانه ی عمو جان پیامبر عظیم الشان اسلام؛او که واقعا پشت و پناه پیغمبر خدا بود.آن قدر پشت و پناه بود که حتی بعد از شهادت و بعد از رحلت پیامبر اسلام مادر ما زهرا هروقت دلش میگرفت میرفت سر قبر عموجانشون حمزه سیدالشهدا.اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داره هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هند جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند عمه جانتون صفیه با دخترتون زهرا شنیده حضرت حمزه رو به شهادت رسوندند داره میاد،هر چی میگیم نیا...فوری پیغمبر عبا برداشت،انداخت رو حمزه...قربون تو مستمع که زودتر میری...این بدن مثله شده رو خواهر ببینه؟ابدا...عبارو برداشت انداخت رو بدن حضرت حمزه.. پاهای حمزه از عبا زد بیرون،پیغمبر فرمود برید ازاین شاخ و برگ درخت خرما بیارید روی پاها بندازیم-حتما به پاها هم جسارت شده بود دیگه-مبادا خواهر بدن برادر رو این جوری ببینه...من از شما سوال میکنم جوابش رو به گریه ی شما واگذار میکنم.زمانی که پیغمبر داشت عبا مینداخت شاخ و برگ میذاشت رو پاهای حمزه خواهر بود و دید؟نه...ندیده...اون زمانی که وحشی یه نیزه زد به پهلو،سینه رو شکافت جیگر رو درآورد،حمزه زنده بود و سینه رو شکافت؟نه...به شهادت رسیده بود.خواهرش دید داره بدنو این جور میکنه؟فقط تو عالم یه خواهر شهیدیه که لحظه جان دادن داداشش رو دیده...بگم براتون؟ لحظه به لحظه ش رو دیده...چون امام رضا علیه السلام فرمود:جد ما حسین رو ذبحش کردند،یعنی چی؟یعنی از دنیا نرفته بود،زنده بود و سراز تنش جدا کردند...حالا این صحنه رو زینب داره میبینه...بذارید با شعر برم جلو،میترسم با زبان مقتل نتونم حقش رو ادا کنم:

پس با زبان پرگله آن بضعه ی بتول

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

*این کلمه ی مصرع  بعد رو بیشتر توجه کنید گریت بیشتر میشه*

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون...

*بذارید با مقبلم بگم*

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید

عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

*کاش به همین جا ختم میشد...تا رو زمین افتاد..."والشمر جالس ..." ای حسین...*

                            دانلود روضه

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی