واردشریعه شد-تنهاشهیدی بودازرزمنده ها که وقتی میخواست بره آل الله باهاش وداع نکردندعلی اکبرمیخواست بره میدونستن برنمیگرده،قاسم میخواست بره همینطور،خودابی عبدالله میخواست بره زن وبچه دورشوگرفتن-اما یه عده ازشهداهستن وقتی ازخیمه رفتن همه گفتن اینابرمیگردن؛یکیش شش ماهه بودگفتن میبره حسین تشنه برنمیگرده،اماعباس که رفت اصلایه حس وحالی دیگه ای بودگفتن میره آب بیاره بایه امیدی نگاش کردن،داشت میرفت یهو دل بچه هاشور زدانگار یکی میگه عمو دیگه برنمیگرده"فرمودند:یه جوری ناله زدحسین "بکائا عالیا"یعنی ابی عبدالله کناربدن برادردادمیزدوگریه میکردحالاچه کنم بی ابالفضل*
سپاه دشمن ازقلب من خبردارد
توروی خاکیوحالادگرجگردارد
*تو روی زمین افتادی ببین ایناچقدر شیرشدن؛بلند شو عباس*
این سپاه غارت به تمام داروندارحرم نظر دارد
کناردست تو،من روی خاک افتادم
حرم چطور ازاین دست،دست بردارد
رسیده حرمله تاخیمه ها میدانی
برای بعد توچه نقشه ای به سردارد
بلندشوکه ببینندروی پایم من
هنوززینب کبرای ما سپردارد
بلندشوکه نگردد رقیه آواره
برای دخترم این خارهاضرر دارد
بلندشو که بلاها تمام آمده اند
غم توازهمه شان درد بیشتر دارد
*عزیز دلم، عزیز دلم،همه کسم،یارم،پشتوپناهم،امیدم *
قرارآخر ما باتوبود برگردی2
بدون بدرقه رفتی که زود برگردی
قرار بود اگر رفتی و مقابل تو
به سمت علقمه راهی نبود،برگردی...
*قراربوداگرراه نبود بیای،یادته داشتی میرفتی همه بچه هااومدن گفتن عموجان اگه شدآب بیار،خودتو به خطر نندازیا! مابی تو میمیریم"از اول صبح دیدیم لبهات دیگه رنگ ورو نداره،داداش*
قراربود کمی رفع تشنگی بکنی
نفس بگیریو از پیش رود برگردی
قراربود که حتی اگر آبی هم نداشت-
مشک توبااین وجودبرگردی
قراربودتوباشی وهرکجارفتی
نیامده علمت تافرود،برگردی
بنانبودکه حالا که دسته تنهایم
دراین نماز به حال سجودبرگردی
بنانبودتوهم مثل اکبرمن باسرشکسته
به ضرب عمودبرگردی
*حالا حرفامو بزنم؛ رو زمین افتادی؛پاشو ببین دورم چه خبره،همه دارن هلهله میکنن،اکبرم رفت قاسمم رفت، جمله ای که فرمود:کمرم شکست هیچ جا استفاده نکرده غیرازاینجا،معنیش چیه ؟میگم و رد میشم ،شب تاسوعا هرکی هر جوری دلش میخواد هرجور راحته گریه کنه. "فبکی بکائا عالیا"شما با صدای عالی و بلند گریه کنید*
رسیده کار به آخر
افتادی رو زمین خدا بخیر کند
حسین مانده ولشکر،خدابخیرکند
بلندشوکه پناهی برای خواهرمان
نمانده است خدابخیر کند
رباب دلهره دارد که دیر برگردی
چه میشودعلی اصغر؟!خدا بخیرکند
توبودیو سرِپا بودم، این شده حالا
قدم خمیده برادر،خدابخیرکند
کسی اگرتونباشی نمیکند رحمی
به این همه زن ودختر خدا بخیر کند
*چی شده مگه ؟من میخوام یه جمله ای بگم:یه موقع از شب موقعی که میخوای بری بیرون زن وبچه همراهته بهت میگن الان نیمه شبه ماشینت خرابه باچندتازن وبچه کجا داری میری اگه ماشینت میون راه خراب شد،وسیلت اشکال پیداکرد،وسط بیابون،تازه الزاما هم توش دشمنی نیست توبیابون،لااقل یه مردی باهات باشه ،همرات باشه،بازن وبچه داری میری،حالا حسین مونده وهشتادوچندزن وبچه علمدار رفت...*
کسی اگرنباشی نمیکندرحمی
به این همه زن ودخترخدابخیرکند
رقیه ،زینب ،خلخال ،گوشواره ،حرم ،
سکینه ، چادر معجر،خدابخیرکند
سرت شکسته و غرق جراحت است به نی
چگونه میرود این سر، خدا بخیر کند
*من بگم چگونه این سر رفت؟یه گوششو بگم : چنان عمودآهن روی سر مبارک نشست سر تا میانه ی ابرومتلاشی شد،دیگه سر به نیزه بند نشد ..."بچه ها همه امیدشون عمو بود؛نگاه میکردن میدیدن این سر بعضی وقتا به نیزه بسته است بعضی وقتا میدیدن سر باگیسواش به یال اسب بسته است هرچی سره اسب اون نانجیب پایین می آمد سر روی زمین میخورد...*
ازبس عمیق بود شکاف عمود کیب
تنها سری بُود که پهلو به نیزه شد
همه ی بدنارو به خیمه آورد حسین .بچه هامنتظرند لا اقل بدن عمو بیاد یه وقت دیدن بابا داره میاد خمیده،یه دست به کمر،یه دست عنان ذوالجناح، پشت سر،میانه ی لشکر،سر روی نیزه...
انقده این مصیبت گران تمام شد؛یکی ازنوحه های آل الله بعداز عاشورا،نگاه به سرمیکردند هی صدا میزدند "واضَیعَتَناه بعدَک عباس"یعنی مابعد توضایع شدیم؛معنیش اینه یعنی عباس توکه رفتی به ماخندیدند،به ما سنگ زدند،دست وپای مارو بستن،ما رو هو کردن،حسین...
به سرم بود بیاید به سرم ام بنین
مادرت فاطمه آمد عوض مادر من
پدرت ازنجف آمد توهم از خیمه بیا
قدمی رنجه کن و پای بنه بر سر من
شب باب الحوائجه،شب نماد غیرته،برا چی میگن اونی که آبروش در خطره هی بگید یا ابالفضل! آخه آبرو از جان مهم تره؛خدا نکنه کسی آبروش جلو بچه بره؛اینا رو من میگم یا حرف قمربنی هاشمه؟فرمود:من رو به خیمه نبر؛من از بچه هات خجالت میکشم؛اما تا آخر عمرش ام البنین بازماندگان کربلا رو که میدید میگفت:عباسمو حلال کنید"ویلی علی شبلی"
دانلود روضه