loading...
متن مداحی و دانلود مداحی
admin بازدید : 171 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

ما بهتر از شما که ندیدیم صاحبی

گر هست بهتری ز شما گو بیاورند2

(خسته،شکسته ام و به سختی رسیده ام2

پشت درم بگو که مرا تو بیاورند)2

من آن سگ حرمم پشت در جا مانده

به ناله پارس کنم گر دلم توان بدهد

رافت در آستان تو تفسیر میشود

دل با خیال حسن تو تسخیر میشود

روز جزا همه ی نامه آلوده از گناه

با یک نگاه عفو تو تطهیر میشود

پیش از اجل،به خانه ی چشمم قدم گذار

تعجیل کن فدات شوم دیر میشود

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟!

روا بود گریبان ز هجر پاره کنم

*یا امام رضا دخیلتم*

***

حتی سکوت در حرم تو عبادت است

آنجا نفس به یاد تو تکثیر میشود

آنجا کبوتر دل آید چو از بهشت

اطراف گندم تو زمین گیر میشود

*آقا نمیگم بیا کنارم ،نمیگم بیا تو خیالم...میگم:*

یک لحظه از هوای خیالم عبور کن

بی تو هوای شهر نفس گیر میشود

ز خدا آمده ام،تا به خدا برگردم

پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم

میروم پشت سرم آب نریز ای مادر!

وطن مادری آنجاست کجا برگردم؟!

کفن و چادر و انگشتر سوغاتم نیست2

بگذارید که با شرم و حیا برگردم...

*یا امام رضا*

دل بیمار فقط از تو شفا میخواهد3

با که گویم که دلم کرب و بلا میخواهد...

***

*بیاین با هم بریم زیارت کنیم...جامونده ها درسته از قافله جا میمونند اما دلشون جا نمیمونه...اگه از قافله جاموندی دلت دنبال قافله ست مثل اون دختریکه تو بیابون جا موند...هی تو دل بیابون صدا میزد بابا...بیاین بریم تو حرم امام رضا اونجا میخوام بخونم؛هر کی هر جا دوست داره بره بشینه؛پا سقاخونه،گوهر شاد،پایین پا،تو صحن قدس...بریم پا ضریح بشینیم میخوام بخونم...روبرو گنبد...*

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

آمده ام عقده گشایی کنم

در حرمت باز گدایی کنم

رو چو به ایوان طلا میکنم

ناله کنان رضا رضا میکنم

قهر مکن با من درد آشنا2

اذن دخولی که گدایم گدا

آب و غذا و نمکت آرزوست

باز هوای حرمم آرزوست

من آن سگ حرمم پشت در جا مانده

به ناله پارس کنم گر دلم توان بدهد

یا امام رضا یه عمریه مدیونتم...

یا امام رضا آهوی سرگردونتم...

دخیل یا امام رضا

                                 دانلود مناجات

 

admin بازدید : 198 جمعه 15 مرداد 1395 نظرات (0)

یابن الحسن*

آقا قسم به جان شما خوب میشوم

*درسته بدم اما یه عمر در خونه ی شما بودم،نذار کارم بدتر از این بشه...*

آقا قسم به جان شما خوب میشوم

با روضه های جد شما خوب میشوم

آقا قسم به جان تو و جان مادرت2

با یک نسیم کرب و بلا خوب میشوم

صلی الله علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمدالصادق

ای بانی روضه های زینب...

آسمان است و قمر دور سرش میگردد

آفتاب است و قمر خاک درش میگردد

این قد و قامت افتاده،درخت طوباست

این محاسن به خدا آبروی دین خداست

این حرم خانه ی زهراست،نسوزانیدش

این حسینیه ی زهراست، نسوزانیدش

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید

پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

آی نامرد! بگذار عبا بردارد

پیرمرد است،تو بگذار عصا بردارد

ببریدش،ببرید اما از وسط مردم نه!

هرچه خواهید بیارید ولی هیزم نه!

*آتیش زدن این خونه رو...*

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند

وسط شعله کمی مادر مادر بکند

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

*یه بار جدشو از وسط کوچه بردید بسه...یه بار عمه جانشو از وسط کوچه های کوفه و شام بردید بسه...*

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

اصلا این مرد مگر پای دویدن دارد؟!

پیرمردی که خمیده ست،کشیدن دارد؟!

شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید

آسمان است در این کوچه زمینش نزنید

شاید این کوچه ی باریک همان جا باشد...

شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد...

شاید این کوچه همانجاست که زهرا افتاد...

گرچه هم دست به دیوار و در شد اما افتاد..

دنبال مرکب پیاده نبرید...

*همه ی اینا رو گفتم یه روضه بخونم.فردای اون روزی که امام صادق علیه السلام رو اون جوری شبانه از خونه بیرون کشیدند،صدا زدند آقا اولین بار نیست این جور به شما جسارت و بی ادبی میشه اما انگار امروز یه جور دیگه ناراحتید! گریه کرد امام صادق...فرمود:دیشب  یه در از خونه ی ما آتیش گرفت،همچین که حمله کردند به خونه،دیدم زن و بچه این ور و اون ور فرار میکنند...دیدم غلاما و کنیزا بچه هامو یه گوشه جمع کردند آتش بهشون نرسه...یاد عمم افتادم،یادم اومد یه روز غروب تو کربلا هزار هزار لشگر اومد..یه عمه دارم و یه مشت بچه یتیم...

مادر ندارد...شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد

آن قدر زخمیست،جایی برای بوسه بر پیکر ندارد...

در بین گودال،افتاده و عمامه ای بر سر ندارد

می دید زینب این صحنه را،خواهرش باور ندارد

میگفت زینب شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد

با گریه میگفت ای کاش که پیراهنش را بر ندارد

کشتید اما چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد؟!

میگفت دشمن کارش تمام است،چون که آب آور ندارد

لب هاش خشک است

خشک است و تاب خیزران تر ندارد

یک سو رقیه،غیر از فرار او چاره ای دیگر ندارد

یک سو رباب است،شیر آمده اما دگر اصغر ندارد


                                 دانلود روضه

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی