loading...
متن مداحی و دانلود مداحی
admin بازدید : 277 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

        

یه دفعه اسب از حرکت ایستاد؛ابی عبدالله اسب رو عوض کرد؛دومین مرکب حرکت نکرد،هفت الی هشت مرکب عوض کرد ابی عبدالله؛تک تک مرکب ها از حرکت ایستادند،باید با تشریفات وارد صحرای کربلا بشه،همه متعجبند؛دل عباس به شور افتاد،حضرت به بعضی اصحاب فرمودند کسی هست واقف به این سرزمین باشه،پیرمردی را آوردند،حضرت فرمودند:نام این سرزمین چیه؟آقاجان غاضریه،نام دیگر؟قادسیه،نام دیگر؟طف، نام دیگر؟نینوا، گفت و گفت و گفت حضرت فرمودند: اسم دیگری هم داره؟عرض کرد آقاجان نام دیگری هم داره،به این سرزمین کربلا میگن،یه دفعه پسر علی وفاطمه متغیر شد؛در محضر ربوبیت دست به دعا بلند کرد"اعوذ بالله من الکرب والبلاء"وقتی این جمله رو گفت یه نگاهی کرد به کاشف الکرب عن وجه الحسین با اینکه با ورود به کربلا دل میگیره اما با نظر به روی عباس دلش باز شد،فرمود:داداشم بگو خیمه ها رو همینجا برپا کنند؛ناقه ها رو بخوابونند"

خیمه ها افراشته شد،ناقه ها خوابانده شد،وقت اجلال نزول علیا مخدره زینب آمد؛دو گروه از جوانان بنی هاشم صف بستند در جلو و عقب ناقه که چشم اصحاب به سایه ی زینبم نیفته،بین این ها گمون کنم علی اکبر ناقه ی بی بی رو خوابونده؛قمر منیر بنی هاشم،بطل العرب و العجم با آن قد رشید زانو زد مقابل کجاوه،پرده ی محمل کنار رفت،مگه عباس جرات داره با اینکه محرم زینبه به صورت زینب نگاه کنه؟عباس آموخته ی مکتب ادب ام البنین است؛تو چشم حسینم نگاه نمیکنه؛حسین و زینب عاشق خضوع و خشوع و ادب عباسند،همه ی هاشمیون زیبان اما بین این ستاره ها ماه،ابالفضله،دلم میخواد بگم:یاد اون دری  تو کربلا افتادم که وقتی میخوای وارد حرم ابالفضل بشی اون بالا نوشته" السلام علیک یا قمرالعشیرة"

زیبایی ابالفضل هم به صورت است هم به سیرت،راویان نوشتند چنان به پیشانیشان جای مهر بود از سجده های طولانی و مکرر که همگان مبهوت میشدند،امیر فرزانه ی لشگر حسین زانو زده حالا زینب معطل میکنه،بلکه عباس سر بلند کنه اما این خداوندگار ادب و حیا روش نمیشه سر بلند کنه؛به عقیده ی من وقتی زینب این دو صف رو دید وقتی بین این دو صف این شیر نشسته رو دید به گمان من گفت:" ماشاء الله لا قوة الا بالله" این جور وقتا زن ها میگن:الهی داغتو نبینم،نمیدونم ابالفضل دستشو گرفت یا علی اکبر همچین که عباس دستشو گرفت یه نگاه به دست عباس کرد؛پا گذاشت رو زمین کربلا برقی سراسر وجودش رو گرفت عباس دلواپس شد،علی اکبر دلواپس شد،زیر بغل های زینبو گرفتند،رشید بود آری علیا مخدره زینب،ولی زن ها از پنجاه سالگی به بعد تکیشون به پسران و محارمشونه،محارم زیر بغلهای زینبو گرفتند؛رفت تو خیمه،اصحاب رفتند پای سخنرانی و خطبه ی سیدالشهدا نشستند،یه وقت دیدند بچه های زینب دویدند دایی جان حال مادر دگرگونه،ابی عبدالله اومد تو خیمه دید زینب ایستاده؛عرض کرد داداش اینجا کجاست؟شروع کرد گفتن؛اینجا همونجاست که پای بستر مادرمون،مادر برات گفت؛بابام برات گفت؛پیغمبر و برادرم گفتن،حرفایی که خواهر و برادر زدند بماند،اما این حرفا رو یه بار دیگه شب عاشورا زدند.

زینب وارد کربلا شد با این تشریفات وارد کربلا شد اما یه روز خواستند زینبو ببرند...اخه زینب روز یازدهم دید دارن مابقی خیمه ها رو میسوزونند،زن ها رو به ردیف، ستونی از اسرا درست کردند،گمون کنم جلودار زینبه...

دانلود روضه

admin بازدید : 345 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل،نعم المولی و نعم النصیر، استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه

 

 بالحجة الهی العفو...

 

"اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه،فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا"

بالحجة الهی العفو...

السلام علیک یا بقیة الله

تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم

آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم

شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان

آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم

روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت

دانه ی عشقی بکارم، خوشه ی  وصلی بچینم

چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر

تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم

جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها

کرده دل را قُلزُمِ خون همچو دامان زمینم

آهِ مادرها که فرزندانشان از دست رفته

گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم

غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک

می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم

با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را

همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم

آن یکی می گفت موسی مصلح دنیاست، آری

دیگری می گفت کو، آن عیسی گردون نشینم؟

و آن دگر می خواند بودا را به سوز و شور دیگر

دیگری می گفت کو آن رهبر صلح آفرینم؟

من نه عیسی و نه موسی و نه بودا بود فکرم

خواستم تا رهبری بالاتر از آن برگزینم

راه با پای ولایت بردم از گرداب حیرت

در کنار ساحل قرب خداوند مبینم

چشم دل بگشودم و دیدم مبارک خیمه ای را

نای وصل انداخت از هر تار و پود او طنینم

نورها زآن خیمه می تابید و من با خویش گفتم

یار در پیش من و من با غم هجران عجینم

دامن آن خیمه را بالا زدم با دست حیرت

چشم سر بستم، مگر با چشم دل او را ببینم

ناگهان دیدم جمالی را که تا صبح قیامت

هم ز وصفش عاجز و هم از نگاهش شرمگینم

غرق حیرت گشتم و گفتم خدایا صورت است این

یا که صورت آفرین دل برده از کف این چنینم؟

گرد ماه عارضش گردیدم و گفتم که هستی؟

ای اسیر تار زلفت گشته هوش و عقل و دینم

گفت من فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

نور چشم عسکری نجل امیرالمؤمنینم

من ز مادر، افتخار نسل شمعون الصفایم

و از پدر باشد نسب از شخص ختم المرسلینم

یوسف مصر وجودم، زیب بخش هست و بودم

گفته در قرآن درودم، ذات ربّ العالمینم

جسم ها را جان فزاید، روح ها را روح بخشد

می خورد بر هم چو لب های مسیحا آفرینم

حجّتم باب المرادم، مهدیم خیرالعبادم

عقل را عین الحیاتم، عشق را حقّ الیقینم

گوهر مکنون حق از سیزده دریای وحیم

بلکه خود دریای فیض سیزده دُرّ ثمینم

رهنمای موسی عمران به نیل و طور سینا

مقتدای عیسی مریم به چرخ چارمینم

صولت شیر خدا پیداست در ماه جمالم

نور ختم الانبیا می تابد از مُهر جبینم

انتقام خون مظلومان به تیغ ذوالفقارم

اقتدار قادر منّان به عزم راستینم

اشک زهرا از سپهر دیده ام ریزد چو باران

داغ محسن مانده چون آتش به قلب نازنینم

گه مدینه گه نجف گه کربلا گه کاظمینم

گه خراسان گه مِنا گریان آل طاهرینم

گه برای عمّه ام زینب برآرم ناله از دل

گه به یاد گردن مجروح زین العابدینم

شب که تاریک است و قبر فاطمه زائر ندارد

من کنار تربت گم گشته ی او می نشینم

ای خوش آن روزی که بهر دوستانم رخ نمایم

من که چون یوسف به چاه، غیبت کبری مَکینم

قرن ها بگذشته، باشد اشک تنهائی به چشمم

من که عالَم چون سلیمان است در تحت نگینم

چون برای انتقام خون زهرا تیغ گیرم

دوست دارم روی سیلی خورده ی او را ببینم

دوست دارم خون نحس قاتلان جدّخود را

آن قدر ریزم که دریا بگذرد از صدر زینم

 دوست دارم آن که سیلی زد به رخسار سکینه

بازویش از تن جدا گردد به تیغ آهنینم

دوست دارم تاروم از شامیان دون بپرسم

کز چه رو بستند دست عمّه ی زار و حزینم

دوست دارم گرد قبر مخفی اصغر بگردم

اشک ریزم در عزای آن عموی نازنینم

دوست دارم تا که در پائین پای قبر جدّم

خم شوم گلبوسه از قبر علی اکبر بچینم

تا شود نزدیک  شیعه روز موعود ظهورم

کن دعا با شیعیان بر درگه حیّ مبینم

"شاعر:استاد سازگار"

دانلود روضه


admin بازدید : 308 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

امشب مگه شب سوم نیست؟!مگه شب رقیه نیست؟! این حرفاچیه میزنی؟! معمولا روضه خونها اون روضه سخته  رو میزارن آخر؛اینهایی که گفتم پیش اون روضه سبکه*

صداهای پس ازاین لحظه راتاعصر عاشورا به ترتیب این چنین بشنو:

و اول ازهمه سوت صداهای هزاران تیررا

توی کمانهادر کمین بشنو

صدای چک چک شمشیر

صدای کودکی که گفت درخیمه چرا کرده عمویم دیر؟

صدا وقتی کشید در باد عمودخیمه رااز زیر

صدای خسته ی ارباب،هل من ناصرن

ذیل صدای گریه ی یک کودک بعدش صدای خوردن یک تیر

صدای بوسه ی خنجر

صدای خس خس حنجر

صدای یابنی یا غریب مادرِ مادر

صدای بوسه ی مادر؛صدای این غم دل چسب

صدای استخوانها؛صدای تلخ نعل اسب

(صدای هلهله، غارت،صدای کیسه ی لبریزاز خلخالهاو زیورآلات گران قیمت

صدای دست روی گردن طفلی

صدای تیزسیلی خوردن طفلی)۲

صدای گوشواره موقع کنده شدن ازگوش

صدای خس خس سخت نفس وقتی که طفلی میرودازهوش

*غریب کربلا حسین حسین ....

گوش بده گریه کن"گوش بده"ضجه بزن ..." گوش بده ناله بزن گوش بده" لطمه بزن گوش بده،هرکاری کنی حقه*

صدای گوشواره موقع کنده شدن ازگوش

صدای خس خس سخت نفس

وقتی که طفلی میرود ازهوش

صدای ممتد افتادن طفلی زناقه دربیابان وصدای زجر وقتی میفشارد دندان به دندان و‌ ...

صدای قرمزشلاق و روی پیکرزخمیِ بیجان و‌.‌.‌.

صدای گریه درکنج خرابه وقت خوابیدن

صدای خوردن سر بر زمین۳

و حس ترسیدن...

صدای بوسه های آبدار ازگونه ی خشک پدرچیدن

به شوق آمدن بی هوش شد،کم کم...

وبعدازاین صدای گریه اش خاموش شدکم کم...

شنیدن آخرین حسیست که ازکارمی افتد

واین گونه صدای پای بابایش که می آید

رقیه پیش بابا باکبودی هاش زهرا وار می افتد

حسین بن علی طفل رامیبیند و یاد درودیوار...

*حسین"تانفس داری نفس بگیروبگو، ریشه کنیِ هرچی دشمن شیعه هست" ریشه کنی هرکی نمیتونه رقیه ما راببینه"حسین..."گفتم برات،شنیدی، گریستی خودتو زدی"گفتم شنیدن میشود ماننددیدن امابا همه حرفا دوباره تحصیح میکنم برادر:شنیدن کی بود.... امان ازدل زینب،حسین....*

  دانلود روضه

admin بازدید : 318 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

صداگاهی برای گوش چون داروست۲

صداگاهی خودش ازگوشها سرمیرود دراستخوان،درپوست

بوی یاس و بوی عودو بوی دود

*امشب باحس شنواییتون کاردارم*

صداهم طعم دارد درمیان گوش یا گرمست یاسردست"

صدا هم جنس های مختلف دارد

صدا گاهی لطیف و گاه نامردست

صداهم رنگ داردنیلی و آبی وسرخ وگاه هم زردست

شنیدن بعد میبخشدبه فهمیدن

شنیدم بعد خواهد دادبر دیدن

اگردقت کنی امشب! یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهدشد

شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهدشد

ببند ای روضه خوان چشم و

فقط اینبارتمرین شنیدن کن

شنیدن رابرای مستمع ماننددیدن کن

*همیشه میکن شنیدن کی بود ماننددیدن اماامشب میخواهیم کاری کنیم شنیدن بشودماننددیدن*

صداهای زیادی میرسداز روضه ی امشب شب سوم

صداهایی که درآن هست خیلی ازصداها گم

صدای راه رفتنهای طفلی خُرد برصحرا

*شنیدین؟!دنبال این صدا روبگیربیا*

به دنبال صدا که راه می افتم

صدا بعداز شتابی تند هم می ایستد کم کم

ومیگردم ..."

*دنبال صدا آمدم صدای پای این نازدانه ابتدا تندباشتاب بعددیدم آرام شدایستاد،حالاصدای دوم*

صدای پرده ای که میرود برآستان خیمه ای بالا

*اینجابود که من خودم صاحب صدای این پاهاشنیدم و شناختم فهمیدم خانم سکینه هست پرده خیمه های بچه ها رو بالازده روزعاشورا*

صدای پا شتابش بیشتراز پیش میگردد

*باعجله واردخیمه ی بچه هاشد؛بچه ها به جهت انس وعلاقه ای که به بی بی سکینه خانم دارند،برای چندلحظه گل خنده رو لباشون پیداشد؛ گفتن حتما خبرخوش آورده؛ عموآب آورده"شماها همیشه یه سال اینجورین خیلی در مصیبت ها آقا امام حسین گرم وداغین مخصوصا دراین ایام دهه عاشورا من همه سعی ام اینه قدم قدم جلو بریم یه هو گُر نگیریم" بتونیم زیادگریه کنیم،زیادگریه کنیم"خیلی زیادگریه کنیم الان هزاردویست چندساله آقا ومولای ما، امام زمان،هرروزداره زارمیزنه هرروز داره گریه میکنه ناله میزنه برای جدغریبش" حسین جانم،بریم؟! چه خبربودتوخیمه؟!*

صدای پاشتابش بیشترشدازپیش2

صدای خنده های کودکانه باعث آرامشند نه باعث تشویش میگردد

صدای پای کودک میشود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک ..."

*رمق دیگه نیست*

صدای العطش ها هم بلندست ازدم این خیمه تا افلاک

صدابا بچه های خیمه میگوید:

عموعباس اگرکه رفت دیگربرنمیگردد

*منتظرآب نباش!*

شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سرنمیگردد

اگرتشنه اگربی تاب ...

آی بچه ها بیاییداز عمو دیگرنخواهیم آب

*دیگه کسی صحبت آب نکنه*

صداهای پس ازاین لحظه راتا عصر عاشورا به ترتیب این چنین بشنو:

*عباسو که زدن؛ازآب که دیگه خبری نبود،یکی یکی سروصداها زیاد شد*

صدای اول و اول ازهمه صوت صداهای هزاران تیررا توی کمانهادر کمین بشنو

صدای چَک چَک شمشیر

صدای کودکی که گفت درخیمه چرا کرده عمویم دیر

صداوقتی کشید ارباب عمودخیمه رااززیر

صدای خسته ی ارباب؛هل من ناصر ؟؟

ذیل صدای گریه یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر

صدای بوسه ی خنجر

صدای خس خس حنجر

 صدای یابنیَّ یاغریب مادرِ مادر...

  دانلود روضه

admin بازدید : 337 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ

قربون اسمت..."قربون لقبت" دیگه نزدیک کربلا دارن میشن ..."خوش به حال اونایی که فدای تو شدن،خوش به حال اونایی که جون دادن تو راه تو ...." خوش به حال اونایی که آخرین کلامشون وقتی تو خون غلتیدن یا اباعبدالله ...."

بوی حزن و غصه و اندوه و آه

میرسد از کاروانی بین راه

میدهد پیغام هر زنگ جرس

میشود این قافله بی یار و کس

پر شده این همهمه در عالمین

میرود تا قتلگاه خود حسین

لشگر خون خدا در راه بود

عالمی مبهوت ثارالله بود

ای فدای غربت این کاروان

همره او کودک و پیر و جوان

خواهری با عزت و با احترام

در امان از اهل کوفه اهل شام

شیرمردان جوان با اقتدار

گرد بانوی حرم پروانه وار

نازدانه دختری بس خنده رو

گاه در آغوش بابا گه عمو ....

بانویی پیوسته در راز و نیاز

در بغل شش ماهه اش در خواب ناز

میرود منزل به منزل قافله

با صلابت با صفا با حوصله ...

هست پیشاپیش این صید و کمند

پرچم ماه بنی هاشم بلند

آه از آن روزی که پرچم را زدند

مشک و چشم و دست عالم را زدند

آه از آن روزی که گرز آهنین

کرد ماه خیمه را نقش زمین

بعد از این آقا در آن صحرای غم

خود به خود پاشید این لشکر بهم

چونکه شد کار علمدارش تمام

تا کمر خم شد ، قد سرو امام

ساعتی نگذشت ناگه یک سپاه

ریختند از هر طرف در قتلگاه

شاه دین افتاد زیر دست و پا

ناطق قرآن شکار اشقیا

راه مقتل شد به راه نیزه طی

شد سر سالار زینب  روی نی

وای غارت شد ز تن پیراهنش

خواهرش رخت اسیری بر تنش

))ذکر حسین ذکر الله

حب حسین حب الله

سلم لمن سالمکم یا اباعبدالله)) 2

  دانلود مداحی

تعداد صفحات : 37

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی